فصل سيزدهم: صعود حضرت بهاءالله امری که آغازش با مخالفت اعدا مواجه و دوران صباوتش بمحروميّت از مبشّر و قائد نازنينش مقارن گرديد در حينی که مخاطرات عظيمه از هر جهت آن را احاطه نموده و عناد و اضطهاد دشمن پرکين آن را به محو و اضمحلال سوق ميداد با طلوع نيّر اعظم از مطّلع ارادهء سلطان قدم حيات تازه يافت و جلال و عظمت بی اندازه حاصل نمود. جمال اقدس ابهی با وجود مصائب کثيرهء متزايده و تبعيدات متتابعهء مترادفه که مدّت پنجاه سال آن محيی رمم را به اشدّ آلام و محن گرفتار نموده بود به تجديد اساس جامعه پرداخت و بابلاغ كلمه و وضع حدود و احکام الهيّه و نشر اصول و مبادی ساميهء رحمانيّه و تأسيس مؤسّسات بديعهء منيعه قيام فرمود. و چون آفتاب حقيقت به وسط السّماء عروج نمود و امر الهی باعلی ذروهء درخشش و کمال واصل گرديد ناگهان مشيّت بالغهء سبحانيّه آن را از شارع قديرش محروم گردانيد. صرير قلم اعلی ساکت شد و هدير ورقاء بقا صامت و اصحاب و احباب در دريای احزان مستغرق و به حرقت بی پايان مبتلا گشتند. دشمنان مأيوس و مخذول دفعةً اخری مطمئن و مسرور شدند و زمامداران امور و رؤسای ادي...