رد شدن به محتوای اصلی

قرن بدیع: نظری به گذشته و آینده

 

                                    

نظری به گذشته و آينده

 

قرن اوّل بهائی، قرنی که از لحاظ علوّ  مقام و ظهور آثار و اثمار بديعهء منيعه در تاريخ اديان گذشته بل در سراسر تاريخ بشر بی مثيل و عديل است، خاتمه پذيرفت. در اين عصر نورانی قوّهء قدسيّهء الهيّه، حامل فيوضات عظيمهء رحمانيّه و تأييدات غيبيّهء ربّانيّه، در مدينهء  طيّبهء شيراز متولّد گرديد و اهل عالم را بندای جانفزای صلح و سلام و اصلاح من فی الامکان مخاطب ساخت. اين قوّهء غالبه که مهيمن بر كلّ و فائق بر جميع ممکنات بود متتابعاً و مترادفاً در طهران و بغداد و ارض سرّ و عكّا جلوهء بديع بنمود و نطاق امرش توسعه يافت تا آنکه از قطر بحار بگذشت و كلمهء خلّاقه اش بجهان غرب متواصل شد و آيات قدرت و عظمتش بنحو محيّر العقول در مرکز قارّهء وسيعهء امريک ظاهر و نمايان گرديد.


اين امر فخيم و نبأ عظيم که در قلب آسيا ظاهر و بسرعت غير قابل مقاومتی بجانب باختر منبسط گرديد از طرف جوانی تاجر از اهل فارس تأسيس يافت و بعداً بوسيلهء ذات مقدّسی که از خطّهء نور طلوع نمود تجديد پذيرفت و روح جديد بدست آورد و در اثر مساعی نفس مبارکی که بهترين ايّام شباب و ريعان حيات را در حبس و زندان گذرانيد تقويت و تحکيم حاصل نمود و فتوحات باهره اش را در نقطهء بعيده بين ملّتی عظيم که معادل نيمی از دايرهء عظيمهء کرهء ارض از محلّ سطوع و پيدايش اين نور مبين دور بود مستقرّ ساخت تا آنکه گيتی را باشراقات ظهور روشن نمود و تجلّياتش عالم وجود را فرا گرفت. هر حمله و تعرّضی را از طرف اعداء دفع نمود و هر مانع و رادعی را بحول و قوّهء الهيّه مرتفع ساخت. هر مغرور متکبّری را که بمقاومت سيل جارف شريعة‌ الله برخاست مقهور و منکوب کرد و هر بندهء مستضعفی را که باعلاء كلمه اش قيام نمود بقوّت و شجاعتی حيرت انگيز برانگيخت. نفوس زکيّهء منقطعه را وسيلهء تنفيذ و اجراء ارادهء نافذهء خود قرار داد و انتصارات و فتوحات فائقه اش را که با قتل و غارت پيروان و خيبت و خذلان دشمنان توأم و همعنان بود صحنهء حوادث و وقايع يکصد سالهء تاريخ پر هيجان حيات روحانی خويش مقرّر فرمود.


اين قوّهء عظيمه مشتی از طلّاب علو م دينيّه را که بطايفهء شيخيّه منشعب از شيعهء اثنی عشريّه منسوب بودند بتأييد الهی مبعوث فرمود و چنان نصرت و قوّت و وسعت و اهمّيّت بخشود که در مدّت قليل شهرت عظيم يافت. فئهء مظلومه جمعيّت کثيره شد و انفس معدوده هيأت اجتماعيّه گرديد و بجامعهء جهانی تبديل يافت - جامعه ای که در ظلّ نظم بديع الهی مستظلّ و به آراء و افکار ثقيفهء معتدله متّصف و بجانبازی و فداکاری بيست هزار نفس مقدّس مفتخر، از مخاصمات دول و ملل برکنار و از تحزّبات و تعصّبات قومی و سياسی و مذهبی فارغ و آزاد، ديانت عمومی الهی را ناشر و در قطعات خمسهء عالم منتشر، نطاقش در شصت مملکت از ممالک مستقلّه و هفده اقليم از اقاليم تابعه منبسط، صحف و آثارش به چهل لغت از لغات مختلفه منتقل و اوقافش به چندين مليون دلار بالغ، اعضائش تحت امر واحد و نظام واحد متّحد و مذاهب و اديان متنوّعه در ظلّ لوايش متّفق و طبقات و اجناس متکثّره در دايرهء امرش مستريح و استقلالش مورد قبول جمعی از حکومات و دول ارض در شرق و غرب واقع و بساط شريعتش از رؤسا و پيشوايان روحانی عاری و مبرّی است. اصول و مقرّرات ممالک متبوعه را مطيع و منقاد و بر وظائف مدنی و اجتماعی خود واقف و آگاه، خطرات و مصائبی که جامعهء بشريّه را تهديد نموده متذکّر و آلام و اسقامش را سهيم و متوجّه و بمقدّرات درخشان آتيهء خويش مطمئن و اميدوار ميباشد.


حضرت باب که ظهور مقدّسش مبدأ پيدايش اين جامعهء جهانی محسوب است پس از اظهار امر و ابلاغ رسالت خود در شيراز به  ملّاحسين مورد مخالفت شديد اعداء واقع گرديد و کافّهء ناس از مقام سلطنت و مراجع حکومت و رؤسای شرع تا مردم عوام جميعاً کثلّة واحده عليه آن مظهر احديّه قيام نمودند و آن حضرت را پس از معاودت از مکّهء معظّمه بکمال قساوت و بيرحمی اسير و بجبال ماکو و چهريق تبعيد کردند و آن نور سرمدی را در آن قلل باذخهء ظلمانی محبوس و زندانی ساختند. ولی آن وجود مبارک در همان جبال بعيده در بحبوحهء غربت و اسارت عهد خويش را تأسيس و حدود و احکام شريعتش را تنظيم فرمود و آثار و الواح مقدّسه اش را برای اعقاب بيادگار بگذاشت. احتفال بدشت که تحت قيادت حضرت بهاءالله از فحول اصحاب تشکيل گرديد بوضع مؤثّر و نافذی احکام و قوانين اسلام را نسخ و دورهء جديد و شرع بديع را اعلام نمود  و در تبريز مقارن همان ايّام حضرت باب بنفسه المقدّس در محضر وليعهد زمان و علمای بزرگ آذربايجان بکمال صراحت و اتقان دعوی خويش را اظهار فرمود و خود را قائم موعود و مهدی معهود خواند تا آنکه طوفان حوادث مازندران و نيريز و زنجان و طهران زبدهء انصار و مدافعين پر شور و حرارتش را بربود و قسمت اعظم حروفات حيّ امرش را در حيات مبارک جام شهادت بنوشانيد و دين مبين در معرض تشتّت و اضمحلال قرار گرفت و آن وجود مبارک نيز بنفسه المقدّس پس از صدمات و بلايای لا تحصی در سربازخانهء تبريز هدف هزاران رصاص گرديد. و از آن پس تند باد حوادث ورقهء زکيّه منادی شجيع و متهوّر دور بيان را در چنگ ظالمان اسير و قتيل گردانيد و باسلان و پيروان حضرتش را يکی بعد از ديگری بمشهد فدا کشانيد و کاتب وحی و حامل آخرين وصايای مبارکه اش را از دم شمشير گذرانيد و حضرت بهاءالله منجی و مدافع شرع قويمش را در اعماق بئر اظلم انتن گرفتار نمود. نُه سال پس از اعلان تاريخی حضرت باب و اظهار امرش بجناب باب الباب ثمرهء ظهور آن حضرت در سجن طهران نمودار گرديد و وعود و بشاراتش تحقّق يافت و بزرگترين لحظات عصر رسولی دور بهائی از افق سياه چال سطوع نمود. 


سپس در نتيجهء تبعيد سريع حضرت بهاءالله بعراق بامر ناصرالدّين شاه و هجرت آن جمال ازلی بجبال کردستان و تنزّل و انحطاطی که در افکار و اطوار حزب بابی در بغداد رخ گشود انوار نيّر حقيقت و اعظم اشراق افق هدايت که تازه طلوع و سطوع نموده بود تا چندی دچار کسوف گرديد و مقنوع و محجوب شد تا آنکه دورهء اعتکاف بسر آمد و آن مظهر امر رحمان پس از دو سال غربت و کربت بمقرّ معلوم رجوع فرمود و اخلاق و احوال آن فئهء متشتّته که بسرعت رو بزوال و انحلال ميرفت تبديل يافت. روح جديد دميده شد و خلق بديع پديد آمد، معارفش منبسط گرديد و بر مراتب اعتبار و اعتلايش بيفزود تا آنکه امر الهی در باغ نجيبيّه بمنتخبين اصحاب و حاضرين احباب هنگام تبعيد آن طلعت مختار باسلامبول ابلاغ شد. سپس بحران ديگری که بزرگترين انقلاب درتاريخ اين ظهور اعظم محسوب است در ارض سرّ عرض اندام نمود و وصيّ اسمی حضرت باب بمخالفت قيام کرد و به اعراض و معاندت برخاست و در اثر دعاوی مجعوله و القاآت سخيفه و مقاصد سيّئهء وی و نفس خبيثی که او را تحريک مينمود اين مخالفت اوج گرفت و اساس شريعة‌ الله را که تازه نضج و قوّتی يافته بود متزعزع ساخت و جامعهء اسم اعظم را در خطرات شديده افکند. ليکن قوّهء ميثاق که حضرت باب تأسيس فرموده بود فائق آمد و ذيل امر الله از لوث وجود اين صنم اعظم پاک و مطهّر گرديد و راه برای انتصارات و فتوحات آتيه مفتوح شد. آئين جهانی رحمانی در پرتو اعلان امر الله و ابلاغ كلمة‌ الله بملوک و رؤسا و علما و پيشوايان روحانی ارض در شرق و غرب به اعلی ذروهء جلال رسيد. متعاقب اين فتح و ظفر تاريخی مصائب و متاعب هيكل اقدسش تشديد يافت و حکم تبعيد آن مظهر ربّانی بمدينهء محصّنهء عكّا که از قلم اعلی به سجن اعظم خوانده شد از جانب عبد العزيز سلطان عثمانی صادر گرديد. در اين تبعيد و سرگونی که دشمنان آن را نشانهء فنا و اضمحلال امر الله تلقّی نموده بودند آلام و محن کثيره از داخل و خارج که نظير آن از قبل مشاهده نشده هجوم نمود و در بحبوحهء آن تضييقات و انقلابات احکام و سنن الهيّه از قلم شارع مقدّس نازل گرديد و اصول و مبادی اين امر افخم اقوم که بمثابهء تار و پود نظم بديع يزدانی محسوب است تنظيم شد و آئين الهی بمرحلهء جديد وارد و شجرهء امر الله به ازهار و اثمار طيّبه مزيّن گرديد صعود حضرت بهاءالله بندگان و پيروان آن وجود مقدّس را در دريای احزان و آلام مستغرق ساخت و ناقضان پيمان را مسرور و شادمان نمود و اعداء سياسی و دينی شريعة‌ الله را بمخالفت با ارادهء مطلقهء ربّانيّه برانگيخت.  


ولی عهد و ميثاق رحمانی و منشور عظيم سبحانی قوّهء ساريهء نافذه ای را که مدّت چهل سنه از آن مظهر احديّه ساطع بود در مجاری اصليّه سوق داد، دين الله را وقايت نمود و سفينهء امر الله را بجانب هدف و مقصد نهائی خويش هدايت فرمود. اعلام اين عهد بديع و ميثاق وثيق با مخالفت جديد مواجه گرديد و غصنی از اغصان که بموجب مندرجات آن سفر قويم مقامی بعد از مقام مرکز پيمان الهی بوی مفوّض شده بود عل خلاف برافراشت. در اثر صدور اين سند عظيم و فنا ناپذير، امر مقدّس تحت هدايت حضرت عبدالبهاء بجانب غرب منبسط گرديد و انوارش حواشی قارّهء اروپ را منوّر ساخت و پرچمش در قلب امريکای شمالی مرتفع شد. بتأييدات الهيّه رمس اطهر مبشّر اعظم به ارض اقدس انتقال يافت و بنيان مقام اعلی جهت استقرار آن هيكل مقدّس در صفح جبل کرمل نهاده شد و اوّلين مشرق الاذکار عالم بهائی در ترکستان روس مرتفع گرديد و چون اين فتوحات و انتصارات در شرق و غرب برای آئين الهی فراهم آمد آتش عناد در نهاد مرکز نقض شعله ور گرديد و بتحريک و تفتين قطب شقاق زوبعهء عظيم ديگری بوقوع پيوست و اوامر مؤکّد بر حبس و بند مجدّد مرکز ميثاق از جانب عبدالحميد پليد صادر شد و مدّت هفت سنه قلب و مرکز امر الهی گرفتار مخاطرات عظيمه گرديد و ياران در آه و حسرت شديد افتادند و تأسيسات و مشروعاتی که موجب بسط امر الله و اعلاء كلمة‌ الله بود دچار وقفه و تأخير شد. تا آنکه سلطنت و خلافت آل عثمان منقرض گرديد و حضرت عبدالبهاء از زندان مستخلص شدند و باسفار تاريخی خويش ببلاد امريک و اروپ مبادرت فرمودند و بدين ترتيب ضربت عظيمی بر آمال و افکار ناقضين عهد الهی وارد آمد و مشروع مقدّسی که در سنين اوّليّهء قيادت مبارک آغاز شده بود به تأييدات غيبيّه تکميل و تشييد گرديد و رفعت و عظمت امر الله بدرجه ای رسيد که هرگز به آن مقام واصل نشده بود، اصول و مبادئش در اقطار عالم انتشار يافت و راه برای اشاعهء انوارش در شرق اقصی و جزائر بحر محيط و قارّهء نائيهء استراليا هموار گرديد. تا آنکه بحران ثالث و اخير در مرکز جهانی امر الله رخ گشود، جمال ستمکار به معاندت قيام نمود و وقوع حرب بين الملل و انقلاب جهان و قطع ارتباط با ياران و سدّ مخابره با نقاط اخری بر وخامت اوضاع بيفزود و قائد مقدّس امر بهاء و مقامات مقدّسهء عليا را در خطر شديد افکند. مقارن همان ايّام يعنی در تاريک ترين لحظات جنگ جهانی و سنين اخير حيات مرکز ميثاق يرليغ بليغ تبليغ خطاب به جامعهء بهائيان غرب بانيان نظم بديع الهی صدور يافت و آن نفوس مجلّله به مأموريّت و رسالت عظيمی منصوب شدند، مأموريّتی که ثمرات جليلهء آن عقود اخيرهء قرن اوّل بهائی را بافتخارات ابدی مفتخر ساخته و مؤسّسات اداری امر الله را بسط و توسعهء عظيم بخشوده است. اختتام محاربات طولانی و خانمان برانداز جنگ عمومی اميد و آرزوی سالار غدّار را به يأس و نوميدی مبدّل نمود و با شکست ننگ آور وی خطراتی که مدّت شصت و پنج سال امر الهی و شارع مقدّس و مرکز ميثاق يزدانی را احاطه کرده بود بالمرّه مرتفع گرديد و وعود و بشارات که در صحف و الواح مقدّسهء ربّانی مسطور بود مصداق حاصل کرد. امر الله بر شهرت و اعتبار بيفزود و قدرت ميثاق بيش از پيش عيان گرديد. كلمة‌ الله انتشار جديد يافت و تعاليم الهی اقصی نقطهء جهان يعنی قارّهء استراليا را روشن و نورانی نمود.


افول کوکب ميثاق که خاتمهء اين دور اعظم يعنی عصر رسولی محسوب است بار ديگر چون صعود اب بزرگوارش دوستان و پيروان آئين رحمانی را قرين اسف و حسرت بی پايان نمود و فئهء ضالّه، تابعان ميرزا يحيی و ميرزا محمّدعلی را خوشنود و اميدوار ساخت و مايهء جسارت و دلگرمی اعداء سياسی و دينی امر الله گرديد و نفوس ذاهله بزعم واهی خويش چنين پنداشتند که جامعهء اسم اعظم اکنون با صعود آن قائد عظيم و مولای کريم راه تجزيه و انحلال خواهد پيمود و ارکان شريعة‌ الله متزلزل خواهد گرديد غافل از آنکه اعلان و انتشار الواح مقدّسهء وصايا، مؤسّس و موجد عصر تکوين دور بهائی و کاشف و مبيّن نظم بديع الهی، جوامع بهائی را در قارّهء اروپ و امريک و آسيا و افريک بيش  از پيش متّحد و
مرتبط ساخت و آنان را بارتفاع و تحکيم قواعد و ارکان اين نظم آسمانی که ظهورش را حضرت باب تبشير و احکام و اصولش را حضرت بهاءالله تنصيص فرموده است تشويق نمود. محافل  روحانيّهء محلّيّه و ملّيّه تشکيل شد و دستور و نظام هيأتهای منتخبه تنظيم و تدوين گشت. رسميّت مشروعات و مؤسّسات بهائی از جانب اوليای امور اعلام و حظائر قدس، مراکز اداری امر الله بنيان و اوّلين معبد غرب تکميل و تشييد شد. اوقاف امريّه تأسيس يافت و دامنهء آن توسعه پذيرفت و رسميّت آن توسّط اوليای امور تصديق و جنبهء مذهبی اين موقوفات در مرکز جهانی و همچنين در قارّهء امريکای شمالی تأييد گرديد.


در قطر مصر هنگامی که جامعهء بهائی باستقرار و تحکيم مبانی نظم بديع مألوف بود فتوای تاريخی شديدی از طرف يکی از محاکم شرعيّهء آن کشور صادر گرديد و حزب مظلوم را از شريعت محمّديّه منفصل ساخت و باتّهام کفر و الحاد و زندقه و ارتداد دوستان الهی را با مشاكل عظيمه مواجه و به تضييقات و افتتانات شديده مبتلا نمود. رأی صادره از محکمهء عراق که بتحريک اعداء از حزب شيعه تنظيم شده بود از يک طرف و حکم غليظی که از جانب خصم عظيم تر و مخوف تر در خطّهء روس صدور يافته بود از طرف ديگر موجب گرديد که بيت اعظم الهی مقدّس ترين مواقع حجّ از تصرّف امر الله خارج و اهل بهاء از توجّه به اوّلين مشرق الاذکار بهائی که بامر حضرت عبدالبهاء تأسيس و در دوران قيادت مبارک مرتفع شده بود محروم گردد. و ليکن حاميان امر الهی و بانيان نظم رحمانی از اعلام غير منتظر دشمنان امر الله که اوّلين قدم در سبيل استقلال آئين جمال قدم جلّ اسمه الاعظم محسوب و همچنين از ضربتی که به دو مقام عظيم الشّأن آن وارد آمد مضطرب و پريشان نگرديدند بلکه با عزمی راسخ و همّتی وافر بر تکميل فتوحات و توسيع اقدامات قيام نمودند و کوس استقلال امر اعزّ ابهی را در اعلی المقامات بکوفتند و به تنفيذ احکام اساسيّهء کتاب مستطاب اقدس پرداختند و در پاره ای ممالک از اوليای امور رسميّت جامعه و ورود آن را در عداد اديان مستقلّه خواستار شدند و از جمعيّت امم، اعلی محکمهء ارض و آخرين مرجع حکومات عالم، اجراء عدالت و دفع تعدّيات دشمنان امر را تقاضا نمودند. باعلاء كلمة‌ الله همّت گماشتند و در نشر نفحات الله سعی مشکور مبذول داشتند. در سی و چهار مملکت از ممالک مستقلّه و سيزده اقليم از اقاليم جديده لوای امر الله را برافراشتند. آثار امريّه را به بيست و نه لغت تازه علاوه بر لغات سابقه ترجمه و نشر نمودند و ملکه ای از ملکات را در ظلّ شريعة‌ الله مستظلّ ساختند و در صف مناديان و حاملان امر الهی وارد کردند و نقشهء عظيمه ای را آغاز نمودند که در سنوات اخير قرن اوّل بهائی آنان را به تکميل تزيينات خارجی دومين مشرق الاذکار عالم بهائی موفّق ساخت و مرحلهء اولای فرمان ملکوتی سالار جند هدی را که برای تبليغ و اعلای كلمهء الهيّه در سراسر جهان عزّ صدور يافته بود بتاج موفّقيّت متوّج گردانيد.


حال چون بصفحات تاريخ اين امر اعظم طيّ قرن اوّل بهائی نظر افکنيم مشاهده مينمائيم که ملوک و سلاطين و امرا و شاهزادگانی که در شرق وغرب بدعوت مؤسّسين اين آئين نازنين وقعی ننهاده و يا پيام الهی را مورد سخريّه و استهزاء قرار داده و يا حکم اخراج و تبعيد آن طلعات قدسيّه را صادر نموده و يا بکمال قساوت پيروان آنان را بمصائب شديده مبتلا ساخته و يا در تنزيل مقام و تزييف اصول و مبادی رحمانيّه قيام نموده‌اند کلّاً بسياط غضب الهی گرفتار و باسقام و آلام بی منتهی مبتلا گشته اند. بعضی تاج و تخت خود را از دست دادند و برخی انقراض و اضمحلال دودمان خويش را برأی العين مشاهده کردند. پاره ای بقتل رسيدند و جمعی مخذول و منکوب گشتند و خود را در مقابل سيل حوادث مغلوب و بی پناه مشاهده نمودند.


مرکز خلافت اعدا عدوّ امر الله که شمشير ظلم عليه شارع مقدّس بکشيد و سه بار حکم تبعيد مظهر كلّی الهی را امضا نمود عاقبت بخاک مذلّت افتاد و بهمان سرنوشتی دچار گرديد که رؤساء يهود مسبّبين شهادت حضرت روح در قرن اوّل مسيحی تحت حکم و سيطرهء فرمانروايان رومی خويش بدان مبتلا شده بودند.


زعمای قوم و پيشوايان مذهبی از شيعه و سنّی و زردشتی و مسيحی نيز که امر الله را مورد حملات شديده قرار داده و تابعان آنرا کافر و مرتد شمرده و بجميع وسائل ممکنه در تخريب اساس و سرنگون کردن علم امر الله قيام نموده بودند بساطشان منطوی گرديد و نفوذ و اقتدارشان از دست رفت و كلّ در برابرقوای بشری که از قدرت ناس منبعث و به لغو امتيازات رؤسای دين و تحکيم اختيارات خويش مصمّم بود سر تسليم فرود آوردند. دشمنان دين و ناقضين از خائنين و مُدبرين و منکرين که بتمام قوی در ظاهر و خفا بايجاد فساد و تشتيت شمل ياران و انهدام تأسيسات و مشروعات امريّه همّت گماشته بودند واحداً بعد واحد با سرعتی حيرت انگيز متفرّق و پريشان بل منهزم و منعدم گرديدند و همچنين برخی از فحول مؤمنين و متقدّمين و مدافعين و مبارزين امر الله که در صف مقدّم قرار داشتند و بعضی از اصحاب و مهاجرين و کتّاب شارع اعظم و مرکز ميثاق اتمّ حتّی بستگان و منتسبين نفس مقدّس مظهر امر الله مانند ميرزا يحيی وصيّ اسمی حضرت باب و غصن اکبر مذکور در کتاب عهد سبحانی که از ظلّ ظليل امر الله خارج و به تزييف نام شريعة‌ الله و ايجاد رخنه و شقاق در بين پيروان اسم اعظم مألوف بودند، جميع من غير استثناء از مقامات مشخّصه ای که احراز نموده بودند ساقط گشتند. بعضی خيبت آمال و سخافت افکار و اعمال خويش را بديدهء عنصری مشاهده نمودند و جمعی در گرداب تدنّی و فلاکت غوطه ور گرديدند و هيچيک از آنان نتوانست وحدت اهل بهاء را متزلزل نمايد و سيل جارف امر الله را از حرکت باز دارد. وزراء و سفرا و حکّام و رجال دولت نيز که قصد اطفاء نور مبين کردند و علّت سرگوني- های متتابع شارع مقدّس گرديدند، کلّاً در اثر مخالفتشان با اساس امر الله از مقام خويش ساقط و هابط گشتند. جمعی مورد قهر و غضب سلاطين مخدوم و قبله گاه خود قرار گرفتند و مردود درگاه واقع شدند و کثيری ديگر جام ذلّت چشيدند و بجزای اعمال شنيعهء خويش واصل گشتند.

عالم بشری نيز که از نصايح و انذارات الهيّه چشم پوشيد و دستورات منزله از يراعهء دو مظهر مقدّس الهی را که بعداً در خطابات مبارکهء حضرت عبدالبهاء در غرب تشريح و تبيين گرديد، ناديده انگاشت به دو حرب خانمانسوز که از لحاظ شدّت و وسعت بيسابقه بود مبتلا گرديد. نظمش پريشان شد و جوانانش از دم شمشير گذشتند و بنيانش منهدم و ويران گرديد. بالعکس حزب مظلوم و بی پناه که از جميع حقوق محروم و بانواع عذاب معذّب بسبب استظلالش در ظلّ شريعة‌ الله و تمسّكش بحبل المتين كلمة‌ الله بانجام اموری توفيق يافت و شجاعت و شهامت و قدرت و لياقتی بمنصّهء ظهور رسانيد که آثار و انوارش با اعمال و افعال حقايق مجرّده که در ادوار ماضيه به خدمات فائقه  موفّق و نام آنان بخطّ جلی در صفحات تاريخ ثبت گرديد برابری نموده بلکه در بعضی جهات  موفّقيّتهای عظيمهء آن نفوس زکيّه را تحت الشّعاع قرار داده است.


امر حضرت بهاء الله با وجود ضربات و لطمات لايتناهی که از طرف اصحاب قدرت و سطوت و معاندين دينی و سياسی از خارج بر آن وارد گشته و مخالفتهائی که بوسيلهء دشمنان داخل بعمل آمده بکمال متانت و استحکام رو بترقّی و تعالی است و روز بروز بر قدرت و عظمت و عزّت و نصرت آن ميافزايد. 


فی الحقيقه اگر تاريخ امر مبارک بدقّت مورد مطالعه واقع گردد ملاحظه ميشود که آئين الهی متناوباً و مترادفاً با يک سلسله از حوادث خطيره که فتوحات و انتصارات  روحانيّهء عظيمه در بر داشته مواجه و پيوسته بجانب هدف اصلی و مقصد نهائی خويش که يد اقتدار الهی برای آن مقدّر نموده در سير و حرکت بوده است. قتل و غارت و نهب و اسارت که از بدو ظهور آغاز و منتهی به توقيف و اسارت حضرت ربّ اعلی گرديد نتيجه اش تدوين احکام دور بيان و تأسيس ميثاق حضرت ربّ الانام و اعلام امر بديع در دشت بدشت و اعلان مقام و داعيهء آن قدوهء ابرار در مدينهء تبريز شد. سپس تضييقات و اضطهادات وفيرهء متواليه که منجر بشهادت آن مظهر مقدّس الهی در عاصمهء آذربايجان و سجن حضرت بهاءالله در سياه چال طهران گرديد، ثمرش طلوع شمس حقيقت از آن بئر اظلم صيلم و تجلّی  روح اعظم بر قلب ممرّد جمال قدم گرديد و تبعيد نيّر آفاق به عراق و مهاجرتش بجبال کردستان و انقلابات متزايده که پيروان امر الهی را در بغداد احاطه نموده بود، عاقبتش تجديد حيات حزب بابی و اظهار امر مليک سبحان در باغ نجيبيّه شد. فرمان عبدالعزيز و احضار جمال کبريا از بغداد به اسلامبول و طغيان و عصيان ميرزا يحيی قطب شقاق، حاصلش ابلاغ كلمة‌ الله بملوک عالم و رؤسا و پيشوايان مذهبی امم گرديد و بالاخره نفی و سرگونی آن مظهر احديّه از ارض سرّ بمدينهء عكّا و حدوث بلايا و مصائب لا تحصی علّت صدور احکام و سنن الهيّه و تنزيل کتاب عهد حضرت ربّ البريّه در پايان حيات عنصری آن نور مبين گرديد. مخالفت و معاندت ناقض اکبر و اعوان و انصار وی منتهی به انتشار امر الله و القاء كلمة‌ الله در غرب و انتقال رمس اطهر حضرت اعلی به ارض اقدس شد. تجديد سجن حضرت عبدالبهاء و وقوع مخاطرات و اضطرابات هائله که هيكل انور را از شش جهت احاطه نموده بود اثرش سقوط عبدالحميد و استخلاص آن مظهر وفا از چنگ اهل بغضا و ارتفاع مقام مقدّس اعلی در جبل کرمل و توجّه مرکز ميثاق بديار غربيّه و حصول فتوحات خطيرهء عظيمه گرديد. حدوث جنگ عالمگير و تهديدات شديد که از طرف جمال ستمکار و ناقضان امر حضرت پروردگار بمنصّهء ظهور رسيد موجب صدور الواح تبليغيّه به ‌افتخار دوستان رحمن در ايالات متّحدهء امريک و هبوط سالار لدود و آزادی ارض مقصود از سلطهء دشمن حقود و عنود و اعتلاء امر الله در مرکز جهانی اين آئين نازنين و انتشار نفحات مسکيّهء الهيّه در خاور و باختر گرديد. صعود حضرت عبدالبهاء و اضطراب و انقلاب عظيم که در اثر غيبوبت آن مظهر عبوديّت کبری رخ گشود سبب انتشار الواح مقدّسهء وصايا و حلول عصر تکوين دور بهائی و نصب اعمدهء نظم جهان آرای الهی در اقطار ممالک عالم گرديد و بالاخره غصب مفتاح روضهء مبارکه از طرف ناقضان ميثاق و تصرّف جابرانهء بيت مبارک در بغداد از جانب حزب شيعه و حدوث ابتلاآت و تضييقات در خطّهء روس و انفصال جامعهء بهائی از دايرهء مسلمين در اقطار مصريّه، كلّ نتيجه اش اعلام استقلال آئين الهيّه بهمّت پيروان اسم اعظم در اقاليم شاسعه و شناسائی امر الله در مرکز جهانی بهائی و تصديق جمعيّت امم بر صحّت دعاوی  اهل بهاء و بسط و توسعهء خدمات تبليغيّه و نشر آثار امريّه و شهادت ملکه ای از ملکات بر حقّانيّت آئين يزدانی و تکميل تزيينات خارجی اوّلين مشرق الاذکار غرب گرديد.


فی الحقيقه اگر بديدهء بصيرت ملاحظه شود معلوم و واضح گردد که شدائد و آلام و تضييقات و تطوّراتی که امر الهی را در اين دور مقدّس احاطه نموده با هيچيک از مصائب و بلايای سابقه در اعصار و ادوار ماضيه قابل قياس نيست و بر خلاف اديان سابقه انقلابات و تحوّلات طاريه بهيچوجه موجب تشتيت جمع و تفريق كلمة‌ الله نگرديده و در بين دوستان حضرت رحمن ايجاد انشعاب و انشقاق ننموده بلکه بالعکس امتحانات و افتتانات علّت تطهير امر الله شده و مورث تحکيم و تقويت اساس شريعة‌ الله گرديده و بنيهء جامعه را برای مقابله با موانع و مشكلات آتيه محکمتر و استوارتر ساخته است.


امر الهی که طيّ يک قرن شاهد فتوحات و انتصارات باهره بوده و بتأسيسات خطيرهء جسيمه  موفّق گشته اکنون در آستانهء دومين مرحلهء ترقّی و تکامل خويش وارد و بوظائف و مسؤوليّت هائی که به مراتب عظيمتر و وسيعتر است مواجه ميباشد. در طيّ اين برههء قليل يعنی در ظرف يکصد سال که از ظهور اين امر امنع اقدس ميگذرد آئين رحمانی در قارّات خمسهء عالم بسط و توسعهء شديد يافته و پرچمش در اقصی نقاط ارض متموّج گشته، ميثاق وثيقش با اهل عالم بر اساس متقن نهاده شده و بنيان نظم بديعش بر پايهء متين و رزين استوار گرديده است. در مدّت مذکور امر الله بر بسياری از موانع و محظورات که آنرا از شناسائی و رسميّت باز ميداشت فائق آمده و غلبه و سيطرهء حقيقی خويش را بر دشمنان سياسی و مذهبی مدلّل ساخته و اوّلين جهاد روحانی خود را برای فتح بلاد و تسخير قلوب عباد آغاز نموده است.


امّا آنچه در هويّت اين امر ابدع اکرم مستور و بتدريج از حيّز غيب بعرصهء شهود خواهد آمد، اوّل و اعظم آن تأسيس ديوان عدل الهی است که اعلی ذروهء قصر مشيد نظم اداری امر الله محسوب و بايد در جوار قبلهء اهل بهاء و مرکز روحانی آئين يزدانی استقرار يابد. ديگر رهائی شريعت ربّانی از تضييقات و تعصّبات مذهبی و تمهيد مقدّمات برای استقلال و رسميّت عمومی اين امر مقدّس وتحقّق نظم بديع جهان آرای الهی در بسيط غبرا است. ديگر تهيّه و تنظيم نقشه ‏های وسيعهء متتابعه که طبق فرمان عظيم سالار جند هدی جميع اقطار و اشطار و جزائر بحار را بنور ايمان منوّر و در ظلّ كلمهء محيطه‌اش وارد سازد. ديگر ارتفاع لواء يا بهاء الابهی در قطب امکان و اهتزازش طبق بيان صريح مرکز پيمان بر فراز اعظم و اقدم معهد اسلامی است. ديگر استخلاص بيت اعظم الهی در مدينهء بغداد که بموجب نصّ کتاب اقدس محلّ زيارت و طواف اهل بهاء و راکبين سفينهء حمراء مقرّر گرديده. 


ديگر بنيان سومين مشرق الاذکار عالم بهائی که بايد بنام مقدّس حضرت بهاءالله تأسيس گردد. ديگر ايجاد ملحقات دو معبد جليل القدر در شرق و غرب و نصب قبّهء ذهبی مقام اعلی که بموجب ارادهء مبارک حضرت عبدالبهاء مرتفع و ضريح انور بدان مزيّن و مکمّل خواهد گرديد. ديگر تدوين حدود و احکام کتاب مستطاب اقدس امّ الکتاب دور بهائی و اشاعه و انتشار آن در بين ملل و نحل عالم. ديگر اتّخاذ تمهيدات اوّليّه برای تشکيل محاکم بهائی بمنظور تنفيذ سنن و احکام ربّانيّه. ديگر استرداد اوّلين مشرق الاذکار عالم بهائی و تجديد حيات جامعهء شجيعی که بنهايت عشق و انقطاع به ارتفاع آن معبد جليل مبادرت نمودند. ديگرتحقّق وعود کتاب مستطاب اقدس و استظلال ياران ستمديدهء الهی در موطن رحمانی در ظلّ صون و معدلت شهرياری. ديگر مقاومت و مهاجمهء پيشوايان و رؤسای اديان که هنوز از عظمت امر غافل و از سيطره و اقتدار آن ذاهلند و به فرمودهء مبارک حضرت عبدالبهاء جميع قوی بمخالفت قيام خواهند نمود و علم معاندت بر خواهند افراشت و فارسان ميدان الهی بقوّتی آسمانی و قدرتی ملکوتی در حفظ امر الله و دفاع كلمة‌ الله خواهند کوشيد. ديگر حلول عصر ذهبی امر الله که عصر اتّحاد ملل و اتّفاق نحل و طوائف عالم است. 


ديگر استقرار صلح اعظم و ظهور ملکوت الهی بر ارض و سطوع انوار يگانگی و وحدت حقيقی بين ابناء انسان و طلوع مدنيّت ربّانی در عالم امکان است که در کمون نظم بديع حضرت بهاءالله موجود و مودوع و عنقريب بنهايت عظمت و جلال ظاهر خواهد شد و آفاق را به آثار منيرهء مضيئه اش روشن و تابناک خواهد ساخت.


در اين مقام بايد متذکّر بود که هر چند امر الله در عقود و عهود آتيه دچار شدائد و مصائب عظيمه گردد و هر مقدار بر خطرات و انقلابات هائله در مرحلهء بعدی تکامل جهانی امر الهی بيفزايد و حملات و مهاجمات اعدا از هر ناحيه و جهت عليه آئين نازنين تشديد پذيرد و امواج سهمگين مخالفت از هر سو سفينهء نجات را احاطه نمايد، نزد اهل بهاء، متمسّكين بعروهء وثقی که بحقايق الهيّه آشنا و بر اهمّيّت اين امور که پيوسته ملازم با بسط و توسعهء كلمة‌ الله بوده واقف و مستحضرند و نتائج و آثار جسيمه اش را در اعتلاء شريعت رحمانی بديدهء بصيرت احساس کرده ‏اند. اين مسأله محقّق است که همان قدرت و سطوتی که امر الله را طيّ يکصد سال تحوّل و تطوّر خويش حفظ نموده و آن را در مسير ترقّی و تعالی سوق داده است اين درّ ثمين را پيوسته از تعرّضات اهل عدوان محروس و در کنف صون و حمايت خويش مصون و محفوظ نگاه خواهد داشت و موجبات نشو و ارتقاء آن را فراهم و از هر آفت و بليّتی حراست و صيانت خواهد نمود. آفاق جديده در مقابل انظار اهل عالم هويدا و فتوحات و انتصارات خطيره نصيب پيروان اسم اعظم خواهد گرديد تا آنکه پيام آسمانی حضرت بهاءالله کاملاً تحقّق يابد و صيت عظمت و بزرگواريش بسمع اهل عالم رسد و سيطرهء محيطهء ازليّه اش بر جهان و جهانيان واضح و آشکار گردد. انتهی

 


نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

هفت وادي - قوس نزول و صعود - مراتب سبعه خلقت

  هفت وادی  اثر حضرت بهاءاللّه ذکر الاسرار فی معارج الاسفار لمن یرید ان یسافر الی اللّه المقتدر الغفّار بسم اللّه الرّحمن الرّحیم الحمد للّه الّذی اظهر الوجود من العدم و رقم علی لوح الانسان من اسرار القدم و علّمه من البیان ما لا یعلم و جعله کتاباً مبیناً لمن آمن و استسلم و اشهده خلق کلّ شیئ فی هذا الزّمان المظلم الصّیلم و انطقه فی قطب البقآء علی اللّحن البدیع فی الهیکل المکرّم (مظاهر مقدسه) . لیشهد الکلّ فی نفسه بنفسه فی مقام تجلّی ربّه بانّه لا اله الّا هو و لیصل الکلّ بذلک الی ذروة الحقایق حتّی لا یشاهد احد شیئاً الّا و قد یری اللّه فیه. ای رؤیة تجلّیه المودعة فی حقایق الاشیآء والّا انّه تعالی منزّه من ان یشهد او یری «لا تدرکه الابصار و هو یدرک الابصار و هو اللّطیف الخبیر»  («بسم الله الرحمن الرحیم» بیان مبارکی است که آیه اول قرآن کریم نیز می باشد. شیخ احمد احسایی، حضرت باب و حضرت عبدالبهاء تفسیراتی بر آن نوشته اند. جناب دکتر نادر سعیدی در مقاله ای به مقایسه این تفسیرات پرداخته اند. مقاله دکتر سعیدی در این لینک قابل مطالعه می باشد: تفسير بسم الله الرحمن الرحيم . ویدیوی ...

الواح وصایا: نکته به نکته مو به مو

«حضرت عبدالبهآء در رتبه اولى مرکز و محور عهد و ميثاقِ بى مثيلِ حضرت بهاءالله، و اعلى صُنعِ يدِ عنايتش، و مرآتِ صافى انوارش، و مَثَلِ اعلاى تعاليم، و مبيّن ِمصون از خطاى آياتش، و جامع جميع کمالات و مظهر کلّيّۀ صفات و فضائل بهائى، و غصنِ اعظم منشعب از اصلِ قديم و غصن الامر و حقيقتِ مَن طاف حوله الاسماء، و مصدر و منشأ وحدت عالم انسانى و رايت صلح اعظم، و قمرِ سمآءِ اين شرع مقّدس بوده و ِالى الأبد خواهد بود. و نام معجز شيم عبدالبهآء - بنحو اتم و اکمل و احسن جامعِ جميعِ اين نعوت و اوصاف است. و اعظم از کل اين اسماء عنوان منيع «سرالله» است که حضرت بهآءالله در توصيف آن حضرت اختيار فرموده اند و با آنکه بهيچوجه اين خطاب نبايد عنوانِ رسالت آن حضرت قرار گيرد، مع الوصف حاکى از آن است که چگونه خصوصيّات و صفاتِ بشرى با فضائل و کمالاتِ الهى در نفس مقدس حضرت عبدالبهآء مجتمع و متّحد گشته است.» حضرت ولی امرالله، دور بهائی «عهد و ميثاق حضرت بهاءالله منبعث از ارادهء قاطعه و مشيّت نافذهء آن مظهر کلّيّهء الهيّه بوده که بنفسه المهيمنة علی الکائنات به تأسيس چنين ميثاق وثيق (بسیار محکم) اقدام فرمود. الواح وصايا...

کلمات مکنونه عربی و معادل آن به انگلیسی

الكلمات المكنونة العربيّة هُوَ البَهِيُّ الأَبْهى هذا ما نُزِّلَ مِنْ جَبَرُوتِ العِزَّةِ بِلِسانِ القُدْرَةِ وَالْقُوَّةِ عَلَى النَّبِيِّينَ مِنْ قَبْلُ. وَإِنَّا أَخَذْنا جَوَاهِرَهُ وَأَقْمَصْناهُ قَمِيصَ الاخْتِصارِ فَضْلاً عَلَى الأَحْبَارِ لِيُوفُوا بِعَهْدِ اللهِ وَيُؤَدُّوا أَمانَاتِهِ فِي أَنْفُسِهِمْ وَلِيَكُونُنَّ بِجَوْهَرِ التُّقَى فِي أَرْضِ الرُّوحِ مِنَ الفائِزِينَ. HE IS THE GLORY OF GLORIES THIS is that which hath descended from the realm of glory, uttered by the tongue of power and might, and revealed unto the Prophets of old. We have taken the inner essence thereof and clothed it in the garment of brevity, as a token of grace unto the righteous, that they may stand faithful unto the Covenant of God, may fulfill in their lives His trust, and in the realm of spirit obtain the gem of divine virtue.   يَا ابْنَ الرُّوحِ ۱ فِي أَوَّلِ القَوْلِ امْلِكْ قَلْباً جَيِّداً حَسَناً مُنيراً لِتَمْلِكَ مُلْكاً دائِماً باقِياً أَزَلاً قَدِيماً. O SON OF SPIRIT!  My f...