فصل بيست و پنجم: مسافرت حضرت بهآءاللّه بکربلا از آغاز شروع نوشتن باين تاريخ مقصود من اين بود که باضافهء حوادث تاريخی آنچه را از حضرت بهاءاللّه استماع نمودم ضميمهء اين تاريخ سازم. گاهی تنها و گاهی با ساير اصحاب مشرّف ميشدم و وقايع تاريخی را ميفرمودند که من در اين تاريخ نگاشتهام. از جمله واقعهء بدشت بود که از قبل نگارش يافت و بيانات مبارکه در اين خصوص زينت تاريخ من شد. چون واقعهء زنجان را بپايان رساندم با بعضی از احبّا دو دفعه بر حسب اجازهء حضرت بهاءاللّه بحضور مبارک مشرّف شديم. در اينوقت هيکل مبارک در منزل برادرشان حضرت کليم بودند. در شب دوّم و چهارم توقّفشان در منزل جناب کليم که ورودشان بآنجا مطابق بود با هفتم جمادی الاوّل سال ١٣٠٦ هجری ( نوزدهم بناير(ژانويه) سال ١٨٨٩ ) بحضور مبارک مشرّف شديم. جمعی از احبّای سروستان و فاران نيز مشرّف بودند بعضی از طائفين حول هم حضور داشتند. بيانات مبارک در دلهای ما چنان نقش بست که زوالی برای آن ممکن نيست. در اين مقام بهتر آن ديدم که قارئين محترم را نيز در لذّت بيانات مبارکه با خود شريک کنم. اين است مضمون بيانات مبا...