حال موقعی فرا رسيد که جمال اقدس ابهی مقام مظهريّت خويش را که لساناً و طيّ الواح و رسائل شتّی اظهار فرموده بودند رسماً بنفسی که خود را وصيّ حضرت باب ميدانست ابلاغ و او را از چگونگی رسالت و مأموريّت الهی خود آگاه سازند. اين بود که بميرزا آقاجان دستور فرمودند سورهء جديد النّزول «امر» را که بصراحت متضمّن دعاوی حضرت بهاءالله و بيان مقامات مبارک بود نزد ميرزا يحيی برده برای او قرائت نمايد و جواب صريح و قاطع او را خواستار شود. ميرزا يحيی پس از اصغاء لوح مبارک درخواست نمود يک روز بوی مهلت داده شود تا تفکّر و تأمّل کرده نظر قطعی خود را در اين خصوص اعلام نمايد ولی تنها پاسخی که بعداً از وی شنيده شد آن بود که خود نيز چنين داعيه و مقامی را داراست، حتّی ساعت و دقيقه ای را که مدّعی بود بموجب امر و ارادهء الهی مطّلع ظهور مستقلّی گرديده اظهار نمود و لزوم اطاعت و انقياد بلا شرط اهل ارض را از شرق و غرب نسبت باوامر و نواهی خود خاطر نشان ساخت. بديهی است چنين دعوی واهی و خيانت عظيم از طرف چنين خصم خصيم در قبال فرستادهء مظهر مقدّس امر الله نشانهء آن بود که بايد بين حقّ و باطل فصل گردد و نور از ظ...