رد شدن به محتوای اصلی

کتاب ایقان و منضمات: صفحات ۴۵-۶۰ چاپ قدیم - مخصوص کلاس مطالعه


الله ابهی،


چند مطلب زیر حائز اهمیت است:


۱. هر هفته قسمتی از کتاب ایقان در دسترس همه قرار می گیرد که در عرض یک هفته مطالعه شود،


۲. در آخرِ هر قسمتِ مطالعه هفتگی، سوالاتی مطرح شده که می بایست جوابها را در عرض هفته پیدا کنیم و در کلاس بعدی امتحان مربوطه را بدون هیچ کمک، یعنی بدون یادداشت یا رجوع به کتاب بگذرانیم،


۳. بعد از امتحان هفتگی، در مورد نکاتی که برایمان مبهم بوده به گفتگو می پردازیم.


اتخاذ این روشِ کار بدین جهت است که هر یک از ما عاملین فعّال در این مطالعه باشیم.


جانتان خوش


برنامه هفتگی کلاس مطالعه ایقان مستطاب


مطلع

تا صفحه (چاپ قدیم)

از صفحه (چاپ قدیم)

زمان

تا مطلع «بر اولی العلم»

وسط صفحه ۱۶ 

صفحه ۱

هفته اول ۱۳-۲۰ آوریل

تا مطلع «باری اینست»

وسط صفحه ۳۱

وسط صفحه ۱۶ 

هفته دوم ۲۰-۲۷ آوریل

تا مطلع «حال ای برادر»

وسط صفحه ۴۵

وسط صفحه ۳۱

هفته سوم ۲۷ آوریل -۴ می 

تا مطلع «باری اکثر علماء»

وسط صفحه ۶۰

وسط صفحه ۴۵

هفته چهارم ۴-۱۱ می

تا مطلع «باری از این»

وسط صفحه ۷۶

وسط صفحه ۶۰ 

هفته پنجم ۱۱-۱۸ می

تا مطلع «خلاصه اگر»

وسط صفحه ۹۲

وسط صفحه ۷۶

هفته ششم ۱۸-۲۵ می

تا مطلع «جمیع این آیات»

وسط صفحه ۱۰۸

وسط صفحه ۹۲

هفته هفتم ۲۵ می- اول ژوئن (جون)

تا مطلع «باری این انوار»

بالای صفحه ۱۲۵

وسط صفحه ۱۰۸

هفته هشتم ا-۸ 

جون

تا مطلع «باری نظر»

وسط صفحه ۱۴۰

بالای صفحه ۱۲۵

هفته نهم ۸-۱۵

جون

تا مطلع «حال ملاحظه فرمایید»

وسط صفحه ۱۵۸

وسط صفحه ۱۴۰

هفته دهم ۱۵-۲۲

جون

تا مطلع «از جمله جناب ملا حسین»

پایین صفحه ۱۷۳

وسط صفحه ۱۵۸ 

هفته یازدهم ۲۲-۲۹ جون

تا مطلع « باری چون منادی»

آخر صفحه ۱۸۵

پایین صفحه ۱۷۳

هفته دوازدهم ۲۹ جون-۶ (ژوئیه) جولای


تا انتهای کتاب صفحه ۱۹۹

اول صفحه ۱۸۶

هفته سیزدهم ۶-۱۳

جولای



لطفا قبل از شروع به این دو فایل صوتی توجه فرمایید: تار و پود زندگی: تجربه بعثت و فایل صوتی تار و پود زندگی: اظهار امر خفی


 

اینست که این افعال و اقوال در ظاهر نقمتند برای فجّار و در باطن رحمتند برای ابرار. اگر بدیدهٔ قلب ملاحظه رود کلمات منزله از سماء مشیّت با امور مظهره از ملکوت قدرت یک شیء مشاهده شود و بر یک قسم ادراک گردد چنانچه مذکور شد.

 

حال ای برادر ملاحظه نما اگر در این عهد چنین اموری ظاهر شود و چنین حکایت بروز نماید چه خواهند نمود. قسم بمربّی وجود و مُنْزِل کلمات که در حین بی‌تکلّم حکم بر کفر و امر بر قتل نمایند. 

 

کجا گوش میدهند که گفته شود که عیسی از نفخهٔ روح القدس ظاهر شده و یا موسی از امر مبرم مأمور گشته. اگر صد‌هزار خروش برآری بگوش احدی نرود که بی‌پدری مبعوث برسالت گشته و یا قاتلی از شجرهٔ نار انّی انا الله آورده.

 

چشم انصاف اگر باز شود از جمیع این بیانات مشهود میگردد که مظهر همهٔ این امور و نتیجهٔ همه الیوم ظاهر است. با اینکه امثال این امور در این ظهور واقع نشده با وجود این متمسّک بظنونات انفس مردوده شده چه نسبتها که داده‌اند و چه بلایا که وارد آورده‌اند که در ابداع شبه آن بظهور نیامده.

 

الله اکبر بیان که باین مقام رسید رائحهٔ روحانی از صبح صمدانی مرور نمود و صبای ( باد و نسیمی که از شرق وزد)  صبحگاهی از مدینهٔ سبای (منطقه و شهر باستانی در حدود یمن کنونی که نامش در تورات و قرآن امده است. ملکه اش بلقیس بود که حضرت سلیمان به وی عشق می ورزید و هدهد نامه رسانی می نمود) لا‌یزالی وزید و اشارتش جان را بشارت تازه بخشید و روح را فتوحی بی‌اندازه بساط جدیدی مبسوط نمود و ارمغان بیشمار بیکران از آن یار بی‌نشان آورد که خلعت ذکر از قدّ لطیفش بسی قاصر است و رداء بیان از قامت منیرش بس کوتاه. 

 

بی‌لفظ رمز معانی کشف مینماید و بی‌لسان اسرار تبیان میگوید و بلبل های شاخسار هجر و فراق را ناله و افغان میآموزد و قاعده و رسوم عشق و عاشقی و رمز دلدادگی تعلیم مینماید و گلهای بدیع رضوان قرب و وصال را رسم دلبری و آداب عشوه‌گری تلقین مینماید. و اسرار حقایق بر شقایق بستان عشق میبخشد و دقایق رموز و رقایق آن را در صدر عشّاق ودیعه میگذارد. بقسمی عنایت در این ساعت فرموده که روح القدس بغایت حسرت میبرد.

 

قطره را امواج بحری داده و ذرّه را طراز خورشیدی عنایت نموده.

الطاف بمقامی رسیده که جعل (حشره مانند سوسک  ریز که روی سرگین حیوانات می نشیند) قصد نافهٔ مشک نموده و خفّاش در مقابل آفتاب مقرّ گزیده. مردگان را بنفخهٴ حیات از قبور جسد مبعوث نموده و جاهلان را بر صدر علم منزل داده و ظالمان را بر فراز عدل محل معین نموده.

  

و عالم هستی بجمیع این عنایات حامله گشته تا کی اثر این عنایت 

غیبی در خاکدان ترابی ظاهر شود و تشنگان از پا افتاده را بکوثر زلال محبوب رساند و گمگشتگان صحرای بعد و نیستی را بسرادق قرب و هستی معشوق فائز گرداند و در ارض قلوب که این حبّه‌های قدس انبات نماید و از ریاض نفوس که شقایقهای حقایق غیبی بشکفد. 

 

باری نچنان سدرهٔ عشق در سینای حبّ مشتعل شده که به آبهای بیان افسرده گردد و یا اتمام پذیرد. عطش این حوت (ماهی) را بحور (دریاها) ننشاند و این سمندرِ (مرغ آتشین یا آتش خوار - پرنده ای افسانه ای است که در آتش جای دارد) ناری جز در نار روی یار مقرّ نگزیند. 

 

پس ای برادر، سراجِ روح را در مشکاة قلب بدُهُنِ (روغن چراغ) حکمت برافروز و بزجاجِ عقل حفظش نما تا نفسهای انفس مشرکه آن را خاموش نکند و از نور بازندارد. کذلک نوّرنا افق سمآء البیان من انوار شموس الحکمة و العرفان لیطمئنّ بها قلبک و تکون من الّذین طاروا بأجنحة الایقان فی هوآء محبّة ربّهم الرّحمن (افق آسمان بیان را از انوار آفتابهای حکمت و عرفان روشن کردیم تا قلبت بدان مطمئن گردد و از کسانی باشی که به بال های ایقان در هوای محبت الهی پرواز می نمایند).

 

و قوله: «حینئذ یظهر علامة ابن الانسان فی السّمآء» (در این وقت علامت پسر انسان در آسمان ظاهر میشود) میفرماید بعد از کسوفِ شمسِ معارف الهیّه و سقوطِ نجومِ احکام مثبته، و خسوف قمرِ علم که مربّی عباد است، و انعدامِ اعلامِ هدایت و فلاح، و ظلمتِ صبحِ صدق و صلاح، ظاهر میشود علامت ابن الانسان در آسمان.

 

و مقصود از سماء سماء ظاهره است که قریب ظهور آن فلک سموات معدلت و جریان فلک هدایت بر بحر عظمت در آسمان نجمی بر حسب ظاهر پیدا میشود که مبشّر است خلق سموات را بظهور آن نیّر اعظم. و همچنین در آسمان معنی نجمی ظاهر میشود که مبشّر است اهل ارض را بآن فجرِ اقومِ اکرم. و این دو علامت در سماء ظاهره و سماء باطنه قبل از ظهور هر نبی ظاهر گشته چنانچه شنیده‌اند.

 

از جمله خلیل الرّحمن که قبل از ظهور آن حضرت، نمرود (نام پادشاه بابل در زمان حضرت ابراهیم می باشد)  خوابی دید و کَهَنِه را خواست. اِخبار دادند بر طلوع نجمی در سماء. و همچنین شخصی در ارض ظاهر شد مردم را بشارت میداد بظهور آن حضرت.

 

و بعد از او حکایت کلیم الله (حضرت موسی)  بود که کَهَنِهٔ آن زمان فرعون را خبر دادند که کوکبی در سماء طالع شده که دالّ است بر انعقاد نطفه‌ئی‌ که هلاک تو و قوم تو بر دست اوست. و همچنین عالمی پیدا شد که شبها بنی‌اسرائیل را بشارت و تسلّی میفرمود و اطمینان میداد چنانچه در کتب مسطور است. 

 

و اگر تفصیل این امور ذکر شود این رساله کتابی میشود و دیگر آنکه دوست ندارم حکایات واقعهٔ قبل را ذکر نمایم. و خدا شاهد حال است که این بیان هم که میشود نیست مگر از کمال حبّ بآن جناب که شاید جمعی فقرای ارض بر شاطی غنا وارد شوند و یا گروهی از جاهلان بر بحر علم وارد گردند و یا تشنگان معرفت بر سلسبیل حکمت واصل آیند. والّا این عبد اشتغال باین مقالات را ذنبی عظیم میدانم و عصیانی کبیر میشمرم.

 

و همچنین نزدیک ظهور عیسی شد. چند نفر از مجوس که اطّلاع یافتند بر ظهورِ نجمِ عیسی در سماء، باثرِ آن نجم آمدند تا داخل شدند بشهری که مقرّ سلطنت هِیرودس (نماینده مقتدر روم و حاکم یهودیه)  بود و در آن ایّام سلطنت آن ممالک در قبضهٔ تصرّف او بود.

 

«و کانوا قائلین این هو المولود ملک الیهود لأنّا قد رأینا نجمه فی المشرق و وافینا لنسجد له» (انجیل متی فصل ۲ آیه ۲: و گفتند کجاست آن مولود که پادشاه یهود است زیرا که ستاره او را در مشرق دیده ایم و برای پرستش او آمده ایم. آیه مبارکه).


به این ویدیو درباره سه مجوس توجه فرمایید: سه مجوس


 

و بعد از تفحّص معلوم نمودند که در بیت‌اللّحم یهود آن طفل متولّد شد. این علامت در سماء ظاهره. و علامت در سماء باطنه که سماء علم و معانی باشد، ظهور یحیی بن زکریّا بود که مردم را بشارت میداد بظهور آن حضرت. چنانچه میفرماید «انّ الله یبشّرک بیحیی مصدّقاً بکلمة من الله و سیّداً و حصورا» (فقره ای از آیه ۳۹ آل عمران: و (فرشتگان) او را ندا دادند که خداوند تو را به ولادت یحیی که تصدیق کننده کلمه الله است و بزرگوار و خویشتن دار و پیامبری از شایستگان است مژده می دهد. آیه مبارکه). 

مقصود از کلمه حضرت عیسی است که یحیی مبشّر بظهور او بود و در الواح سماوی هم مسطور است «کان یوحنّا یکرز فی برّیّة یهودا قائلاً توبوا فقد اقترب ملکوت السّموات» (انجیل متی فصل ۳ آیات ۱-۲: و یوحنا در بیابان یهودیه ظاهر شد و موعظه کرده، می گفت: توبه کنید، زیرا ملکوت آسمان نزدیک است. آیه مبارکه) و مقصود از یوحنّا یحیی است.

 

و همچنین قبل از ظهور جمال محمّدی آثار سماء ظاهره ظاهر شد. و آثار باطنه که مردم را در ارض بشارت میدادند بظهورِ آن شمسِ هویّه چهار نفر بودند، واحداً بعد واحد (یکی بعد از دیگری). چنانچه روزبه که موسوم به سلمان شد بشرف خدمتشان مشرّف بود و زمان وفات هر یک میرسید روزبه را نزد دیگری میفرستاد تا نوبت به چهارم رسید. 

 

و او در حین موت فرمود: ای روزبه بعد از تکفین و تدفین من برو به حجاز که شمس محمّدی اشراق مینماید و بشارت باد ترا بلقای آن حضرت.

تا رسید باین امر بدیع منیع و اکثر از منجّمان خبر ظهور نجم را در سماء ظاهره داده‌اند. و همچنین در ارض هم «نورین نیّرین» احمد و کاظم قدّس‌الله تربتهما (شیخ احمد احسایی و سید کاظم رشتی تربتشان مقدس باد).

 

پس از این معانی مبرهن شد که قبل از ظهور هر یک از مرایای احدیّه علامات آن ظهور در آسمان ظاهر و آسمان باطن که محلّ شمس علم و قمر حکمت و انجم معانی و بیانست ظاهر میشود. و آن ظهور انسان کاملست قبل از هر ظهور برای تربیت و استعداد عباد از برای لقای آن شمس هویّه و قمر احدیّه.

 

و قوله: «و ینوح کلّ قبائل الأرض و یرون ابن الانسان آتیاً علی سحاب السّمآء مع قوّات و مجد کبیر» (انجیل متی فصل ۲۴ آیه ۳۱. آیه مبارکه. تلویح این بیان اینست یعنی در آن وقت نوحه میکنند عباد از جهت فقدان شمس جمال الهی و قمر علم و انجم حکمت لدنّی و در آن اثنا مشاهده میشود که آن طلعت موعود و جمال معبود از آسمان نازل میشود در حالتی که بر ابر سوار است. یعنی آن جمال الهی از سموات مشیّت ربّانی در هیکل بشری ظهور میفرماید. 

 

و مقصود از سماء نیست مگر جهت علوّ و سموّ که آن محلّ ظهور آن مشارق قدسیّه و مطالع قدمیّه است. و این کینونات قدیمه اگرچه بحسب ظاهر از بطنِ امّهات ظاهر میشوند ولیکن فی‌الحقیقه از سموات امر نازلند. و اگرچه بر ارض ساکنند ولیکن بر رفرف معانی متّکیند. و در حینی که میان عباد مشی مینمایند در هواهای قرب طائرند. بی‌حرکت رِجل (پا) در ارض روح مشی نمایند. و بی‌پر بمعارج احدیّه پرواز فرمایند. در هر نفسی مشرق و مغرب ابداع را طیّ فرمایند و در هر آنی ملکوت غیب و شهاده را سیر نمایند. بر عرشِ «لا یشغله شأن عن شأن» (هیچ چیز او را از آنچه به آن مشغول است وا نمی دارد) واقفند و بر کرسیّ «کلّ یوم هو فی شأن» ساکن (فقره ای از آیه ۲۹ سوره رحمن: طرق او در هر یومی فرق می کند. آیه مبارکه). از علوِّ قدرتِ سلطانِ قِدم و سموِّ مشیّتِ ملیکِ اعظم مبعوث میشوند. اینست که میفرماید از آسمان نازل میشود.

 

و لفظ سماء در بیانات شموس معانی بر مراتب کثیره اطلاق میشود. مثلاً سماء امر و سماء مشیّت و سماء اراده و سماء عرفان و سماء ایقان و سماء تبیان و سماء ظهور و سماء بطون و امثال آن. 

 

و در هر مقام از لفظ سماء معنیی اراده میفرماید که غیر از واقفین اسرار احدیّه و شاربین کؤوس ازلیّه احدی ادراک ننماید. 

 

مثلاً میفرماید: «و فی السّمآء رزقکم و ما توعدون» (آیه ۲۲ سوره ذریات: و روزی شما و آنچه وعده داده شده اید در آسمان است. آیه مبارکه). و حال آنکه رزق از ارض انبات مینماید. 

و همچنین «الأسمآء تنزل من السّمآء» (اسم ها از آسمان نازل می شود) با اینکه از لسان عباد اسماء ظاهر میشود. اگر قدری مرآت قلب را از غبار غرض پاک و لطیف فرمائی جمیع تلویحات کلمات کلمهٴ جامعهٔ ربوبیّه را در هر ظهوری ادراک مینمائی و بر اسرار علم واقف میشوی.

 

ولیکن تا حجبات علمیّه را که مصطلحِ بین عباد است بنارِ انقطاع نسوزانی بصبحِ نورانی علمِ حقیقی فائز نگردی.

 

و علم بدو قسم منقسم است علم الهی و علم شیطانی. 

 

آن (علم الهی) از الهامات سلطان حقیقی ظاهر و این (علم شیطانی) از تخیّلات انفس ظلمانی باهر. معلّم آن حضرت باری و معلّم این وساوس نفسانی. بیان آن «اتّقوا الله یعلّمکم الله» (فقره ای از آیه قرآنی: از خدا پروا دارید و خدا به شما تعلیم می دهد. آیه مبارکه) و بیان این «العلم حجاب الأکبر» (علم حجاب اکبر است. مطابق آنچه در سایت ویکی پرسش آمده عبارتی است از عرفا. سایت ویکی پرسش). اثمار آن شجر، صبر و شوق و عرفان و محبّت. و اثمار این شجر، کبر و غرور و نخوت.

و از بیانات صاحبان بیان که در معنی علم فرموده‌اند هیچ رائحهٔ این علوم ظلمانی که ظلمت آن همهٔ بلاد را فراگرفته استشمام نمیشود. این شجر جز بغی (ظلم - خیانت) و فحشا (از حد متجاوز شدن - عمل یا حرف زشت) ثمری نیاورد و جز غِل (کینه) و بغضا (بیزاری - دشمنی سخت) حاصلی نبخشد. ثمرش سمّ قاتل است و ظلّش نار مهلک. فنعم ما قال (چه خوب گفته)

تمسّک بأذیال الهوی و اخلع الحیا

و خلّ سبیل النّاسکین و ان جلّوا 

Cling unto the robe of the Desire of thy heart, and put away all shame; bid the worldly wise be gone, however great their name.

 

پس باید صدر را از جمیع آنچه شنیده شده پاک نمود و قلب را از همهٔ تعلّقات مقدّس فرمود تا محلّ ادراک الهامات غیبی شود و خزینهٔ اسرار علوم ربّانی گردد. اینست که میفرماید «السّالک فی النّهج البیضآء و الرّکن الحمرآء لن یصل الی مقام وطنه الّا بالکفّ الصّفر عمّا فی ایدی النّاس» (سالک منهج بیضا و رکن حمرا به مقام وطن نائل نگردد الا با دست خالی از آنچه نزد مردمان است). این است شرط سالک. درست تفکّر و تعقّل فرموده تا بی‌حجاب بر مقصود کتاب واقف شوی.

 

باری از مطلب دور ماندیم، اگرچه همه ذکر مطلب است ولیکن قسم بخدا آنچه میخواهم اختصار نمایم و باقلّ کفایت کنم می‌بینم، زمام قلم از دست رفته و با وجود این چه‌ قدر از لآلی بیشمار که ناسفته در صدف قلب مانده. و چه مقدار حوریّات معانی که در غرفه‌های حکمت مستور گشته که احدی مسّ (لمس) آنها ننموده. «لم یطمثهنّ انس قبلهم و لا جانّ» (آیه ۵۵ سوره رحمن بدین مضمون: دست هیچ انسان و جنی به آنها نرسیده است. آیه مبارکه) و با همهٴ این بیانات گویا حرفی از مقصود ذکر نشد و رمزی از مطلوب مذکور نیامد. تا کی محرمی یافت شود و اَحرام (لباس طواف پوشیدن) حرم دوست بندد و بکعبهٔ مقصود واصل گردد و بی ‌گوش و لسان اسرار بیان بشنود و بیابد.

(احرام از ریاض اللغات: علاوه بر معانی مصدری : لباس حجّ است و آن برای مردان دو قطعه پارچهٴ دوخته نشده تمیز میباشد که يکی را مانند لُنگ بر کمر میبندند و ديگری را بر دوش میاندازند. عمره و مراسم حج عمره از ریاض اللغات: عمره يا حجّ اصغر زيارت خانهٴ خداست تقريباً با آداب و مناسک حجّ‌‌‌‌‌اکبر ‌با کمی تفاوت و اختصار. حجّ عُمْرَة بر دو نوع است يکی عمرهٴ مفرده که در هر موقع سال میتوان انجام داد و ديگر عمرهٴ تمتّع است که میشود بضمیمهٴ حجّ اکبر انجام داد و موقعش در ماههای شوّال و ذو القعدة تا نُهم ذو الحِجّة است (فقه تطبیقی) و اعمال حجّ عمرة نزد امامیّة عبارتست از : نیّت ˗ احرام ˗ طواف ˗ دو رکعت نماز طواف ˗ سعی ˗ تقصیر ˗ طواف نساء ˗ دو رکعت نماز آن.


 

پس از این بیانات محکمهٔ واضحهٔ لائحه مقصود از سماء در آیهٴ منزله معلوم شد و مفهوم گشت. و اینکه میفرماید با ابر و غمام نازل میشود. مقصود از ابر آن اموریست که مخالف نفس و هوای ناس است چنانچه ذکر شد در آیهٔ مذکوره «أ فکلّما جآءکم رسول بما لا تهوی انفسکم استکبرتم ففریقاً کذّبتم و فریقاً تقتلون» (فقره ای از آیه ۸۷ سوره بقره: پس چرا هرگاه پیامبری چیزی را که خوشایند شما نبود برایتان آورد، کبر ورزیدید. گروهی را دروغگو خواندید و گروهی را کشتید. آیه مبارکه). 

مثلاً از قبیل تغییر احکام و تبدیل شرایع و ارتفاع قواعد و رسوم عادیّه و تقدّم مؤمنین از عوام بر معرضین از علما. و همچنین ظهور آن جمال ازلی بر حدودات بشریّه از اکل و شرب و فقر و غنا و عزّت و ذلّت و نوم و یقظه و امثال آن از آن چیزهائی که مردم را بشبهه میاندازد و منع مینماید همهٴ این حجبات بغمام تعبیر شده.

 

و اینست آن غمامی (ابر) که سموات علم و عرفان کلّ من فی الأرض بآن میشکافد و شقّ میگردد. چنانچه میفرماید: «یوم تشقّق السّمآء بالغمام» (فقره ای از آیه ۲۵ سوره فرقان: و روزی که آسمان با ابری می شکافد. آیه مبارکه). 

 

و همچنان که غمام ابصار ناس را منع مینماید از مشاهدهٔ شمسِ ظاهری، همین قسم هم این شئونات مذکوره مردم را منع مینماید از ادراک آن شمس حقیقی.

 

چنانچه مذکور است در کتاب از لسان کفّار «و قالوا ما لهذا الرّسول یأکل الطّعام و یمشی فی الأسواق لو لا انزل الیه ملک فیکون معه نذیراً» (آیه ۷ سوره فرقان: و گفتند این چه رسولی است که غذا می خورد و در بازارها راه میرود. چرا فرشته ای به سوی او نازل نشده تا همراه وی هشدار دهنده باشد. آیه مبارکه). 

 

مثل اینکه ملاحظه میشد از انبیا فقر ظاهری و ابتلای ظاهری و همچنین ملزومات عنصری جسدی از قبیل جوع (گرسنگی) و امراض و حوادثِ امکانیّه. چون این مراتب از آن هیاکل قدسیّه ظاهر میشد مردم در صحراهای شک و ریب و بیابانهای وهم و تحیّر متحیّر می ماندند که چگونه میشود نفسی از جانب خدا بیاید و اظهار غلبه نماید بر کلّ من علی الأرض و علّت خلق موجودات را بخود نسبت دهد چنانچه فرموده «لولاک لما خلقت الافلاک» (حدیث قدسی به این مضمون: اگر تو نبودی افلاک را خلق نمی کردم. در ریاض اللغات چنین آمده: (اگر تو نبودی) اشاره به حديث مشهور است که در معراج به حضرت رسول ندا رسید که " لَوْ‌‌لاَکَ لَمَا خَلَقْتُ الْاَفْلاَکَ " يعنی اگر بخاطر تو نبود افلاک را خلق نمیکردم. در قاموس ايقان شرحی باين مضمون آمده که اين حديث از حضرت علی است و آنرا ابو‌‌الحسن بکری به اِسناد شهید ثانی در کتاب الانوار نقل کرده و جناب سیّد کاظم رشتی هم در شرح خطبهٴ طتنجیّة و حضرت بهاء الله در کتاب مستطاب ايقان ذکر فرموده اند.‌ اين راجع است به مظهر الهی که اگر بخاطر عرفان آنها که نفسِ عرفان الله است نبود خلق را خلق نمی فرمود چه که مقصود از خلقت ، عرفان‌‌‌الله است که هدفِ آفرينش انسان است و شرط ترقّی روحانی و کمالی در اين عالم و عوالم اخروی.) و مع‌ذلک باین قسمها مبتلا بامور جزئیّه شود.

 

چنانچه شنیده‌اند از ابتلای هر نبی و اصحاب او از فقر و امراض و ذلّت. چنانچه سرهای اصحاب ایشان را در شهرها بهدیه میفرستادند و ایشان را منع مینمودند از آنچه بآن مأمور بودند و هر کدام در دست اعدای دین مبتلا بودند بقسمی که بر ایشان وارد میاوردند آنچه اراده مینمودند.

 

و این معلوم است که تغییرات و تبدیلات که در هر ظهور واقع میشود همان غمامیست تیره که حایل میشود بصرِ عرفانِ عباد را از معرفت آن شمس الهی که از مشرق هویّه اشراق فرموده.  

زیرا که سالها عباد بر تقلید آباء و اجداد باقی هستند و بآداب و طریقی که در آن شریعت مقرّر شده تربیت یافته‌اند، یک مرتبه بشنوند و یا ملاحظه نمایند شخصی که در میان ایشان بوده و در جمیع حدودات بشریّه با ایشان یکسانست و مع‌ذلک جمیع آن حدودات شرعیّه که در قرنهای متواتره بآن تربیت یافته‌اند و مخالف و منکر آن را کافر و فاسق و فاجر دانسته‌اند همه را از میان بردارد. البتّه این امور حجاب و غمام است از برای آنهائی که قلوبشان از سلسبیل انقطاع نچشیده و از کوثر معرفت نیاشامیده. و بمجرّد استماع این امور چنان محتجب از ادراک آن شمس میمانند که دیگر بی ‌سؤال و جواب حکم بر کفرش میکنند و فتوی بر قتلش میدهند چنانچه دیده‌اند و شنیده‌اند از قرون اولی و این زمان نیز ملاحظه شد.

 

پس باید جهدی نمود تا باعانت غیبی از این حجبات ظلمانی و غمام امتحانات ربّانی از مشاهدهٔ آن جمال نورانی ممنوع نشویم و او را بنفسِ او بشناسیم و اگر هم حجّت بخواهیم بیک حجّت و برهان اکتفا نمائیم تا بمنبع فیض نامتناهی که جمیع فیوضات نزد او معدوم صرفست فائز گردیم. نه آنکه هر روز بخیالی اعتراض نمائیم و بهوائی تمسّک جوئیم.

سبحان‌الله با وجود اینکه از قبل این امورات را بتلویحات عجیبه و اشارات غریبه خبر داده‌اند تا جمیع ناس اطّلاع یابند، و در آن روز خود را از بحر البحور فیوضات محروم نسازند، مع‌ذلک امر چنین واقع میشود که مشهود است. 

و این مضمونات در قرآن هم نازل شده چنانچه میفرماید «هل ینظرون الّا ان یأتیهم الله فی ظلل من الغمام» (فقره ای از آیه ۲۱۰ بقره: مگر انتظار آنان غیر این است که خدا در ظل ابرها به سوی آنان بیاید. آیه مبارکه). و علمای ظاهر بعضی این آیه را از علائم قیامت موهوم که خود تعقّل نموده‌اند گرفته‌اند. 

 

و مضمون آن اینست آیا انتظار میکشند مگر اینکه بیاید آنها را خدا در سایه‌ئی از ابر و حال آنکه این مضمون در اکثر کتب سماوی مذکور است و در همهٔ اماکن در ذکر علامات ظهور بعد ذکر فرموده‌اند چنانچه از قبل ذکر شد.

و همچنین میفرماید «یوم تأتی السّمآء بدخان مبین یغشی النّاس هذا عذاب الیم» (آیات ۱۰-۱۱ سوره دخان. آیات مبارکه) که مضمون آن اینست روزی که میآید آسمان بدودی آشکار و فرو میگیرد مردم را و اینست عذاب الیم. 

 

و همین امورات را که مغایر انفسِ خبیثه و مخالف هوای ناس است حضرت ربّ العزّة محک و میزان قرار داده و بآنها امتحان میفرماید عباد خود را و تمیز میدهد سعید را از شقی و معرض را از مقبل چنانچه مذکور شد. 

و اختلافات و نسخ و هدم رسومات عادیّه و انعدام اعلام محدوده را بدخان در آیهٔ مذکوره تعبیر فرموده.

 

و کدام دخان است اعظم از این دخان که فرو گرفته همهٔ ناس را و عذابیست برای آنها که هر چه میخواهند رفع آن نمایند قادر نیستند و بنار نفس در هر حین بعذابی جدید معذّبند. زیرا که هر چه میشنوند که این امر بدیع الهی و حکم منیع صمدانی در اطراف ارض ظاهر شده و هر روز در علوّ است، ناری جدید در قلوبشان مشتعل میشود. و آنچه ملاحظه مینمایند از قدرت و انقطاع و ثبوت این اصحاب که هر روز بعنایت الهی محکمتر و راسختر میشوند، اضطراب تازه در نفوسشان ظاهر میگردد. 

 

در این ایّام که بحمد الله سطوت الهی چنان غلبه فرموده که جرئت تکلّم ندارند و اگر یکی از اصحابِ حقّ را که صد‌هزار جان بدل و جان رایگان در ره دوست ایثار مینماید ملاقات نمایند، از خوف اظهار ایمان میکنند و چون خلوت میکنند بسب و لعن مشغول میشوند. چنانچه میفرماید «اذا لقوکم قالوا آمنّا و اذا خلوا عضّوا علیکم الأنامل من الغیظ قل موتوا بغیظکم انّ الله علیم بذات الصّدور» (فقره ای از آیه ۱۱۹ آل عمران: و چون با شما برخورد کنند می گویند ایمان آوردیم و چون خلوت کنند از شدت خشم بر شما سرانگشتان خود را می گزند. بگو به خشم خود بمیرید که خداوند به راز قلب ها آگاه هست. آیه مبارکه).

 

و عنقریب است که اعلام قدرت الهی را در همهٴ بلاد مرتفع بینی و آثار غلبه و سلطنت او را در جمیع دیار ظاهر مشاهده فرمائی. 



تمرین:


۱. آیا اموری مانند داستان حضرت موسی و حضرت مسیح در این دور به وقوع پیوست؟ اگر چنین اموری تحقق می یافت عکس العمل مردم چگونه می بود؟ با اینکه چنین اموری اتفاق نیفتاد، عکس العمل مردم چگونه بود؟


۲. کامل کنید: پس ای برادر، سراج ……. را در مشکاة ….. بدُهُن (روغن چراغ) حکمت برافروز و بزجاج ….. حفظش نما تا نفسهای انفس مشرکه آن را خاموش نکند و از نور بازندارد.


۳. جمله زیر را کامل فرمایید:

الف- بعد از کسوف شمس ……. …….. و 

ب- سقوط نجوم ….. …….، 

ج- و خسوف قمر……. که مربّی عباد است، 

د- و انعدام اعلام …... و فلاح، 

ه- و ظلمت صبح ……. و صلاح، 

ظاهر میشود علامت ابن الانسان در آسمان.


۴. آیا زمان ظهور پیامبر جدید، ستاره ای تازه ای در آسمان ظاهر می گردد؟


۵. می فرمایند که نجمی در آسمان ظاهر و نجمی در آسمان باطن در زمان ظهورات الهی ظاهر می گردد. این ستارگان به چه کسانی بشارت ظهور جدید را می دهند؟


۶. آیا در زمان ظهور حضرت ابراهیم و حضرت موسی ستاره ای جدیدی در آسمان ظاهری رؤیت شد؟


۷. آیا در زمان ظهور حضرت ابراهیم و حضرت موسی افرادی ظاهر شدند که مانند ستاره، مردم را به ظهور جدید بشارت دهند؟


۸. آیا در زمان ظهور حضرت مسیح و حضرت محمد نیز ستاره های جدیدی در آسمان رؤیت شدند؟


۹. آیا در زمان ظهور حضرت مسیح و حضرت محمد نیز افرادی در عالم ظاهر شدند تا مردم را به ظهور جدید بشارت دهند؟


۱۰. کلمه لقب کیست؟


۱۱. یحیی بن ذکریا، یحیی تعمید دهنده یا یوحنا لقب کیست؟


۱۲. آیا در زمان ظهور حضرت باب نیز ستاره جدیدی در آسمان ظاهر شد؟


۱۳. نورین نیرین لقب کیست؟


۱۴. روزبه که بود؟

۱۵. در آیه انجیل آمده که بعد از ناله مردم از فقدان شمس و قمر، علامت پسر انسان از آسمان نازل می شود که بر ابری سوار است. چرا کلمه «آسمان یا سماء»  با در نظر گرفتن اینکه دانشمندان ثابت کرده اند آسمان چیزی جز فضای نامتناهی نیست، برای محلی که پیامبران از آنجا نازل می شوند استفاده میشود؟

۱۶. آیا سماء در آثار مظاهر ظهور فقط به یک معنی است؟


۱۷. تعدادی از معانی سماء مطابق مثال های قرآنی حضرت بهاءالله نام برید.


۱۸. علم بر چند قسم است؟ نام ببرید.


۱۹. آیا راهی برای تمایز دو نوع علم می دانید؟


۲۰. معلم هر یک از دو نوع علم چیست یا کیست؟


۲۱. به فرموده حضرت بهاءالله، اینکه ظهور پسر انسان بر روی ابر خواهد بود به چه معنی است؟


۲۲. مثال هایی از چیزهایی که ممکن است زمان ظهور به مانند ابر برای مردم باشد چیست؟


۲۳. وجه تشبیه غمام ظاهری (ابر ظاهری) با اموری که مردم را از ادراک مظاهر مقدسه منع می نماید چیست؟


۲۴. مسیحیان به حضرت رسول ایراد می گرفتند که چگونه پیامبری هستی که مثل ما گرسنه می شوی، غذا می خوری، به بازار می روی. بنظر شما چرا مسیحیان نمی توانستند حقیقت حضرت محمد را ورای غذا خوردن و به بازار رفتن ببینند؟

 

۲۵. امروزه رسانه های ایرانی به حضرت محمد ایراد می گیرند که حضرت شان چندین زوجه اختیار کردند و یا ایراد به غزوات دفاعی آن حضرت می گیرند. بنظر شما چرا نمی توانند حقیقت حضرت محمد را ورای این امور ببینند؟


۲۶. مطابق بیان مبارک تغییر و تبدیل در هر ظهور جدید، به مانند غمام تیره ای مردم را از ادراک مظهر ظهور جدید منع نمود. چرا تغییر و تبدیل باعث عدم ادراک شد؟


۲۷. اگر قرار بود که شما مردم را امتحان کنید، آیا آنان را با چیزهائی امتحان می کردید که موافق تفکرات آنهاست یا چیزهائی که مخالف تفکرات آنهاست؟


۲۸. منظور از دخان در آیه قرآنی «یوم تأتی السّمآء بدخان مبین یغشی النّاس هذا عذاب الیم» چیست؟


۲۹. لولاک به چه معنی است؟ و منظور از بیانِ «لولاک لما خلقک الافلاک» چیست؟


سئوالات این قسمت



نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

هفت وادي - قوس نزول و صعود - مراتب سبعه خلقت

  هفت وادی  اثر حضرت بهاءاللّه ذکر الاسرار فی معارج الاسفار لمن یرید ان یسافر الی اللّه المقتدر الغفّار بسم اللّه الرّحمن الرّحیم الحمد للّه الّذی اظهر الوجود من العدم و رقم علی لوح الانسان من اسرار القدم و علّمه من البیان ما لا یعلم و جعله کتاباً مبیناً لمن آمن و استسلم و اشهده خلق کلّ شیئ فی هذا الزّمان المظلم الصّیلم و انطقه فی قطب البقآء علی اللّحن البدیع فی الهیکل المکرّم (مظاهر مقدسه) . لیشهد الکلّ فی نفسه بنفسه فی مقام تجلّی ربّه بانّه لا اله الّا هو و لیصل الکلّ بذلک الی ذروة الحقایق حتّی لا یشاهد احد شیئاً الّا و قد یری اللّه فیه. ای رؤیة تجلّیه المودعة فی حقایق الاشیآء والّا انّه تعالی منزّه من ان یشهد او یری «لا تدرکه الابصار و هو یدرک الابصار و هو اللّطیف الخبیر»  («بسم الله الرحمن الرحیم» بیان مبارکی است که آیه اول قرآن کریم نیز می باشد. شیخ احمد احسایی، حضرت باب و حضرت عبدالبهاء تفسیراتی بر آن نوشته اند. جناب دکتر نادر سعیدی در مقاله ای به مقایسه این تفسیرات پرداخته اند. مقاله دکتر سعیدی در این لینک قابل مطالعه می باشد: تفسير بسم الله الرحمن الرحيم . ویدیوی ...

الواح وصایا: نکته به نکته مو به مو

«حضرت عبدالبهآء در رتبه اولى مرکز و محور عهد و ميثاقِ بى مثيلِ حضرت بهاءالله، و اعلى صُنعِ يدِ عنايتش، و مرآتِ صافى انوارش، و مَثَلِ اعلاى تعاليم، و مبيّن ِمصون از خطاى آياتش، و جامع جميع کمالات و مظهر کلّيّۀ صفات و فضائل بهائى، و غصنِ اعظم منشعب از اصلِ قديم و غصن الامر و حقيقتِ مَن طاف حوله الاسماء، و مصدر و منشأ وحدت عالم انسانى و رايت صلح اعظم، و قمرِ سمآءِ اين شرع مقّدس بوده و ِالى الأبد خواهد بود. و نام معجز شيم عبدالبهآء - بنحو اتم و اکمل و احسن جامعِ جميعِ اين نعوت و اوصاف است. و اعظم از کل اين اسماء عنوان منيع «سرالله» است که حضرت بهآءالله در توصيف آن حضرت اختيار فرموده اند و با آنکه بهيچوجه اين خطاب نبايد عنوانِ رسالت آن حضرت قرار گيرد، مع الوصف حاکى از آن است که چگونه خصوصيّات و صفاتِ بشرى با فضائل و کمالاتِ الهى در نفس مقدس حضرت عبدالبهآء مجتمع و متّحد گشته است.» حضرت ولی امرالله، دور بهائی «عهد و ميثاق حضرت بهاءالله منبعث از ارادهء قاطعه و مشيّت نافذهء آن مظهر کلّيّهء الهيّه بوده که بنفسه المهيمنة علی الکائنات به تأسيس چنين ميثاق وثيق (بسیار محکم) اقدام فرمود. الواح وصايا...

کلمات مکنونه عربی و معادل آن به انگلیسی

الكلمات المكنونة العربيّة هُوَ البَهِيُّ الأَبْهى هذا ما نُزِّلَ مِنْ جَبَرُوتِ العِزَّةِ بِلِسانِ القُدْرَةِ وَالْقُوَّةِ عَلَى النَّبِيِّينَ مِنْ قَبْلُ. وَإِنَّا أَخَذْنا جَوَاهِرَهُ وَأَقْمَصْناهُ قَمِيصَ الاخْتِصارِ فَضْلاً عَلَى الأَحْبَارِ لِيُوفُوا بِعَهْدِ اللهِ وَيُؤَدُّوا أَمانَاتِهِ فِي أَنْفُسِهِمْ وَلِيَكُونُنَّ بِجَوْهَرِ التُّقَى فِي أَرْضِ الرُّوحِ مِنَ الفائِزِينَ. HE IS THE GLORY OF GLORIES THIS is that which hath descended from the realm of glory, uttered by the tongue of power and might, and revealed unto the Prophets of old. We have taken the inner essence thereof and clothed it in the garment of brevity, as a token of grace unto the righteous, that they may stand faithful unto the Covenant of God, may fulfill in their lives His trust, and in the realm of spirit obtain the gem of divine virtue.   يَا ابْنَ الرُّوحِ ۱ فِي أَوَّلِ القَوْلِ امْلِكْ قَلْباً جَيِّداً حَسَناً مُنيراً لِتَمْلِكَ مُلْكاً دائِماً باقِياً أَزَلاً قَدِيماً. O SON OF SPIRIT!  My f...