در اين مقام لازم است متذکّر گرديد که جامعهء بهائی بموجب نصوص
قاطعهء الهيّه و تعليمات مؤکّدهء ربّانيّه نسبت باوامر قطعيّه و احکام صادره از مراجع حکومت چه در مهد امرالله و چه در ساير اقطار عالم پيوسته مطيع
و منقاد بوده و تکاليف اجتماعی و مدنی خويش را بکمال امانت و
صداقت و خلوص و حسن نيّت اجرا ميدارد و در جميع احيان اين وظيفهء
مقدّس يعنی اطاعت و انقياد صرفه را نسبت بمقامات حاکمهء مملکت ادامه
داده و خواهد داد. تعطيل مدارس بهائی در ايران خود شاهد ناطقی از
روح احترام و فرمانبرداری اين فئهء مظلومه نسبت بمراجع رسميّهء مملکت
است. معذلک در امور وجدانيّه که تعلّق به اصل امر و عقايد اساسيّهء اهل
بهاء دارد افراد بهائی بکمال صراحت و صرامت از قبول دستوراتی که
جنبهء تبرّی از آئين الهی داشته و يا مباين با موازين روحانيّه و حسّ
وفاداری نسبت باصول قيّمهء شريعة الله تلقّی گردد خود داری نموده حبس و
زجر و طرد و نفی و حتّی شهادت را بر اطاعت ترجيح ميدهند. چنانکه
اهراق دم بيست هزار نفس مقدّس در سبيل الهی و عدم تمکين آنان
نسبت به اوامر صادره که احبّای الهی را به تبرّی و انکار و ترک محبّت
نسبت بمرکز امر تشويق و ترغيب مينمودند دليل صادق و گواه بيّنی بر
اين حقيقت است.
در موقع حدوث وقايع جانگداز شهادت بهائيان آباده حکمران فارس اراده
نمود بازماندگان بعضی از مستشهدين سبيل الهی را در آن ارض مرعوب
و به تبرّی از امر الله ملزم نمايد لذا از طرف آن نفوس شجيع و ثابت قدم
اين پيام محکم برای حاکم مذکور ارسال گرديد «اگر دوستان اين سامان
از زن و مرد و صغير و کبير را اسير غل و زنجير نمائيد و يا در
ميدان فدا قطعه قطعه کنيد هرگز دست از ايمان خويش بر نخواهند
داشت و باهواء واميال دشمنان تسليم نخواهند گرديد». چون اين پيام
بسمع حکومت رسيد و از مراتب ثبات و پايداری آن جمع مظلوم
مستحضر گرديد از تعقيب افکار خويش دست کشيد و آنان را بحال خود
باقی گذاشت.
در ايالات متّحدهء امريک که اساس نظم اداری بکمال متانت و اتقان بنيان
شده بود جامعهء بهائی آن سامان با توجّه به آثار و نتائج مترتّبه بر فتوای
محاکم اسلامی مصر و اهمّيّت و انعكاسش در ارض اقدس و پا فشاری و
استقامت ياران ايران در مهد امر الله بيش از پيش در توسيع دايرهء
فتوحات و تحکيم موقعيّتهای سابقه و تثبيت مقام و حيثيّت جامعه در
انظار عموم دلگرم و اميدوار گرديدند. اين بود که با وجود قلّت عدد
احبّای آن اقليم نسبت بتعداد بهائيان ايران و اختلاف قوانين در ايالات
مختلفهء امريک که آنان را در مسائل مربوط باحوال شخصيّه بيش از ممالک
شرقيّه با محظورات و موانع متنوّعه مواجه ميساخت بار ديگر نهايت همّت
و شجاعت در تشييد نظم الهی و اثبات اصالت و استقلال آئين يزدانی
قيام نمودند و باقدامات جديدی دست زدند که نتايج خطيرهء آن بتدريج
در طيّ سنين واضح و آشکار گرديد.
علاوه بر شناسائی محفل روحانی ملّی بهائيان امريک از طرف اوليای امور
آن سرزمين بعنوان يک هيأت رسمی مذهبی و اعطای اجازهء مخصوص
نسبت به حفظ و نگاهداری اموال و املاک امريّه و همچنين تأسيس اوقاف
بهائی و تحصيل معافيّت آن از تأديهء رسوم دولتی از لحاظ تعلّقشان به
هيأت جامعه و اختصاص آنها به مصالح عموميّهء روحانيّه اقدامات ديگری
نيز از داخل بمنظور تقويت بنيهء جامعه و تحکيم علائق وحدت بين افراد
بهائی از طرف امنای منتخبه بعمل آمد که ذکر آن موجب مزيد تبصّر
است. از آن جمله است تأکيد و اهتمام مخصوص در اجراء بعضی از احکام
منصوصهء کتاب اقدس راجع به فريضهء صوم و صلوة و کسب رضايت
والدين در امر ازدواج و اصطبار يک سنه بعنوان اصل لازم جهت تحقّق
شرايط طلاق بين زوج و زوجه و اجتناب از استعمال مسکرات و قائل
شدن اهمّيّت مخصوص برای ضيافات نوزده روزه که حکم آن در کتاب الهی
نازل و قطع علائق همکاری و عضويّت در دوائر و مؤسّسات مذهبی اديان
سايره و خودداری از قبول وظايف شخصيّه در مؤسّسات مذکوره. رعايت
اين مسائل از طرف دوستان الهی موجب گرديد که وحدت بهائی محفوظ
و وجه امتياز و جهت جامعهء آن در انظار مشخّص و اصول و قواعد آن از
رسوم و آداب زائده که در اديان و مذاهب سالفه رخنه نموده و از
مجعولات و مبتدعات فکری بشری است منفصل و ممتاز گردد.
از جمله اموری که از لحاظ تاريخ شايان اهمّيّت است اقدامی است که از
طرف محفل روحانی بهائيان شيکاگو بعمل آمد. محفل مذکور که نخستين
مرکز بهائی امريک محسوب و اوّلين محفلی است که در بين محافل آن
سرزمين موفّق به تسجيل نام خود در دفاتر دولتی گرديد و مقدّم بر كلّ
در ارتفاع مشرق الاذکار قدم برداشته است از مقامات عاليهء ايالت ايلی نويز
تقاضا نمود اجازه دهند مقرّرات قانونی ازدواج طبق نصوص کتاب اقدس
مجری و عقدنامه های بهائی که از سابق تحت نظر و اجازهء آن محفل
تنظيم گشته برسميّت شناخته شده و ثبت گردد. اجابت اين درخواست از
طرف اوليای امور مستلزم اصلاح و تغيير مختصری در نظامنامهء محافل
محلّيّه بود. لذا پس از تأمين اين منظور يعنی تکميل نظامنامه و تفويض
چنين وظيفه بمحافل روحانيّه و اعطاء اختيار به رئيس و منشی محفل در
اجرای عقد بهائی به نمايندگی از طرف هيأت مذکور اوّلين اجازهء کتبی
رسمی در تاريخ ٢٢ سپتامبر ١٩٣٩ توسّط ايالت مزبور صادر و اختيار
اجرای عقد و صدور عقدنامهء بهائی بعنوان محفل روحانی بهائيان شيکاگو
واگذار گرديد. سپس اقدامات مشابه ديگری از طرف محافل ساير ايالات
امريکا مانند نيويورک و نيوجرزی و ويسکانسين و اوهايو در اين زمينه
بعمل آمد و در نتيجه كلّ باخذ تصريح کتبی جهت اجرای عقد بهائی و
عدم مراجعه بمحاکم مدنی و دوائر دينی موفّق و مفتخر گشتند و اين
امر بيش از پيش بر استقلال و رسميّت امر الله بيفزود.
موضوع ديگر که حائز اهمّيّت مخصوص بوده و قدم جديدی در راه
شناسائی آئين الهی از جانب ولاة امور محسوب ميگرديد اقدامی است که
از شروع محاربات حاضر از طرف وزارت جنگ امريکا بعمل آمده و
بموجب نامهء مورّخ ١٤ اوت ١٩٤٣ صادر از ستاد ارتش آن کشور خطاب
بمحفل روحانی ملّی بهائيان امريک ثبت اسم اعظم بر مراقد افراد بهائی که
در اثناء جنگ مقتول و در مقابر نظامی يا خصوصی دفن گرديده بودند
مجاز شناخته شد و بدين ترتيب مراقد مذکور از مقابر مسيحی و يهودی که
بعلامت صليب يا ستاره مشخّص ميشوند منفصل و ممتا گرديد.
مطلب ديگر که ذکرش خالی از اهمّيّت نيست و دلالت بر شناسائی مقامات
رسميّه نسبت بامر بهائی مينمايد موافقتی است که در قبال تقاضای محفل
روحانی ملّی بهائيان امريک از طرف ادارهء قيمتها در واشنگتون بعمل آمد
مبنی بر اينکه رؤسا و منشيان محافل روحانيّه نظر بسمتی که در ادارهء
پاره ای از احتفالات بهائی عهده دارند و در بعضی از ايالات اجراء عقد و
انجام مراسم ازدواج به آنان محوّل گرديده مشمول مقرّرات مصرف بنزين
که در قانون برای مقاصد معيّنه من جمله خدمات مذهبی پيش بينی شده
بود واقع گردند و برای سرکشی بنقاط مختلفه و ايفاء وظائف مرجوعه از
تسهيلات مربوطه استفاده نمايند و اين درخواست بنحوی که ذکر شد
مورد قبول ادارهء مذکور قرار گرفت.
ساير مجامع بهائی نيز در اقطار مختلفهء عالم از قبيل هندوستان و عراق و
بريطانيای کبير و استراليا صدور و انتشار فتوای علماء مصر را مغتنم
شمرده و هر يک بر حسب مقتضيات و اوضاع و احوال ممالک متبوعهء
خويش اين شهادت رسمی را برای معرّفی امر الله و اثبات اصالت
شريعة الله بکار بردند و از مزايای آن استفاده نمودند و در حقيقت جوامع
مذکوره بلکه تمام هيأتهای متشكّلهء بهائی در شرق و غرب در هر موقف و
مقام با توجّه بلزوم همکاری و وحدت نظر و اطمينان به آتيهء درخشانی که
برای آنان فراهم ميشد بوسيلهء تنفيذ احکام و فرائض کتاب مستطاب
اقدس تا حدود امکان و انفصال از کنائس و معابد اديان عتيقه و عدم
قبول وظائف شخصيّه در معاهد و مؤسّسات دينيّه از هر فرقه و مذهب و
اتّخاذ روش و سياست مخصوص در ابلاغ و انتشار اين فتوای عظيم که
صفحهء جديدی در تاريخ امر الله باز نمود يکدل و يک زبان در اعلام
استقلال امر حضرت بهاءالله قيام نمودند و راه را برای رهائی و استخلاص
آئين نازنين از قيد تعصّبات مذهبی و سياسی که امر الله را از شناسائی
جهانی و نهائی ممانعت مينمود هموار ساختند.
اين موقعيّت و رسميّت که نصيب امر مقدّس گرديد و قسمت اعظم آن
مرهون مساعی و اقدامات جامعه های مترقّی بهائی در سراسر عالم محسوب
موجب آن شد که بسياری از شخصيّت های مهمّه در مراتب و مقامات مختلفه
از طبقات و افکار متنوّعه لسان بمدح و ثنای آئين الهی گشايند وحصول
چنين موفّقيّت را تمجيد و تقدير نمايند. اين نظريّات و آراء نفوس
بيطرف از جانب ياران بحسن قبول تلقّی گرديد و آنان را در راه نيل
بمقصود که بس دشوار مينمود تشويق و تحريص کرد.
پرفسور نرمان بنويچ دادستان پيشين حکومت فلسطين در اين باره
شهادت ميدهد که «اکنون فلسطين را نبايد فی الحقيقه منحصراً سرزمين
سه ديانت محسوب داشت بلکه آن را مرکز و مقرّ چهار ديانت بشمار
آورد. زيرا امر بهائی که مرکز آن در حيفا و عكّاست و اين دو مدينه
زيارتگاه پيروان آن است بدرجه ای از پيشرفت و تقدّم نائل گشته که مقام
ديانت جهانی و بين المللی را احراز نموده است. و همانطور که نفوذ اين
آئين در سرزمين مذکور روز بروز رو بتوسعه و انتشار است در ايجاد
حسن تفاهم و اتّحاد بين الملل و اديان مختلفهء عالم نيز عامل بسيار مؤثّری
بشمار ميآيد».
دکتر اگوست فورل دانشمند و روانشناس عاليقدر سويسی در وصيّتنامهء
خود چنين مينگارد «در سال ١٩٢٠ از ديانت جهانی بهائی که هفتاد سال
قبل از طرف حضرت بهاءالله تأسيس و از افق ايران طالع گرديد در
کارلس روهه آگاهی يافتم، آئين بهائی آئينی است الهی و کافل خير
و سعادت انسانی و فارغ از حدود قيود بشری. در اين ديانت عادات و
مبتدعات زائده و قسّيس و پيشوای مذهبی وجود ندارد. تعاليم بهائی اهل
عالم را در سراسر کرهء ارض بوحدت و اتّفاق و محبّت و ائتلاف دعوت
مينمايد. من به ورود در ظلّ اين ديانت مفتخر و از صميم قلب راجی و
ملتمسم که اين امر اعظم در راه نجاح و فلاح نوع انسان همچنان پاينده و
جاودان و مترقّی و متعالی باقی ماند». و نيز مينويسد «محقّقاً در بين افراد
بشر بايد يک حکومت جهانی و يک لسان بين المللی و يک ديانت عمومی
استقرار يابد ... نهضت بهائی منادی وحدت عالم انسان است و بزعم
من بزرگترين نهضتی است که اليوم برای تحقّق صلح عمومی و اخوّت
جهانی مجاهده مينمايد». و همچنين از قلم ملکهء رومانيا اين شهادت عظيم
دربارهء امر الهی صدور يافته «ديانت بهائی ديانتی است که اديان و
مذاهب عالم را بيکديگر متّحد و مرتبط مينمايد و بنيانش بر وحدت و
محبّت الهيّه استوار است. بموجب تعاليم اين امر اعظم نزاع و جدال و
حرب و قتال و الفاظ کريه و تعصّبات وطنيّه كلّ با اساس شريعة الله
مغاير و مباين است. عقايد و رسوم جاريه امری است بشری و قابل
زوال و حال آنکه محبّت الهی حقيقی است رحمانی و عمومی، هر قلبی که
بمحبّت الهيّه نبّاض باشد در بين ابناء انسان اختلافی نبيند و در ميان
احزاب و ملل تفاوت و امتيازی مشاهده ننمايد».
فصل بيست و پنجم: توسعهء بين المللی فعّاليّتهای تبليغی
در حينی که نظم اداری امر حضرت بهاءالله رو به بسط و ارتقاء ميرفت و
بتأييدات غيبيّهء الهيّه استقلال و اصالت اين نظم اتمّ اقوم از جانب اعداء
تصديق و از طرف ياران تحکيم و تثبيت ميگرديد تطوّر و تحوّل عظيم
ديگری در شؤون امريّه رخ گشود که نتايج مهمّه در برداشت و آن
توسعهء نطاق دين الله و تزييد عدد مؤمنين و تکثير مراکز اداری و نشر
و اشاعهء آثار و اعلام امر حضرت پروردگار در اقصی نقاط جهان بود که
بتدريج قوّت يافت و ثابت و محقّق گرديد که نفس اجرای اين نظم الهی
گذشته از جهات و خصائص ممتازه اش محرّک امر تبليغ و مايهء ظهور
جنبش و حرکت شديد در اين مقصد خطير است. و چون يوماً فيوماً
پرده از وجه شريعة الله برداشته شد و استقلال و جامعيّت آن در انظار
عالميان واضح و آشکار گرديد بر وسعت ميدان خدمت بيفزود و بر همّت
و شهامت حاميان و ناصران امر الهی علاوه گرديد.
در اين امر عظيم يعنی نشر نفحات سبحانی مؤمنين و مؤمنات بکمال
خلوص و انقطاع و با توجّه بنصايح رحمانيّه و وعود و بشارات طلعات
قدسيّه مؤسّسين اين آئين نازنين که هر يک بر حسب مقام و رسالت
مقدّس خويش ندای الهی و كلمهء ربّانی را طيّ سه ربع قرن بشرق و غرب
عالم ابلاغ فرموده بودند همّت موفور مبذول داشتند. حضرت اعلی مبشّر
اين امر امنع اقدس در الواح و صحف مبارکه ملوک ارض را بقيام و انتشار
نفحات مسکيّهء الهيّه دعوت ميفرمايد. از جمله در کتاب قيّوم الاسماء اين
بيانات عاليات مسطور«يا معشر الملوک بلّغوا آياتنا الی الترک و ارض الهند
بالحقّ علی الحقّ سريعاً و ماو راء ارضها من مشرق الارض و غربها بالحقّ علی الحقّ قويّاً» (مضمون: ای معشر پادشاهان، آیات ما را به ترکان و سرزمین هند و ماورای آن در شرق و غرب ارض به حق و شتاب ابلاغ نمایید). و همچنين در همان سفر مبين اهل غرب را بترک اوطان و تفرّق در ديار جهت نصرت امر الله و ابلاغ كلمة الله امر ميفرمايد قوله العزيز «يا اهل المغرب اخرجوا من ديارکم لنصر الله» (مضمون: ای اهل غرب، از دیارتان برای نصرت امر الهی خارج شوید). جمال اقدس ابهی در کتاب مستطاب اقدس نصرت محتومهء قائمين بخدمت و ناصران امر حضرت احديّت را بصريح بيان اخبار ميفرمايد قوله جلّ کبريائه «و نريکم من افقی الابهی و ننصر من قام علی نصرة امری بجنود من الملإ الاعلی و قبيل من الملائکة المقرّبين» (مضمون« از افق ابهی ناظریم و هر آنکس که به نصرت امر ما قیام نماید به جنود ملاء اعلی که ملائکه مقربین هستند نصرت فرماییم). و در مقام ديگر ميفرمايد «يا ملأ البهاء بلّغوا امر الله لانّ الله کتب لكلّ نفس تبليغ امره و جعله افضل الاعمال» (مضمون: ای اهل بهاء، امر الهی را ابلاغ نمایید. همانا خداوند تبلیغ امر را بر همه واجب شمرده و آن را افضل اعمال قرار فرموده) و نيز ميفرمايد «لو يقوم واحد علی حبّ البهاء فی ارض الانشاء و يحارب معه كلّ من فی الارض و السّماء ليغلبه الله عليهم اظهاراً لقدرته و ابرازاً لسلطنته» (مضمون: اگر فردی به عشق بهاء به تنهائي قیام نماید و جمیع من علی الارض و سماء بر علیه او به محاربه پردازند خداوند او را بواسطه قدرتش غالب فرماید). و همچنين «لو يقوم واحد منکم علی نصرة امرنا ليغلّبه الله
علی مأة الف» (مضمون: اگر احدی برای نصرت امر ما قیام نماید، خداوند او را بر ده ها هزار نفر عالب فرماید). و در مقام ديگر نازل «جميع همّت را در تبليغ امر الهی مصروف داريد هر نفسی که خود لايق اين مقام اعلی است بآن قيام نمايد و الّا له ان يأخذ وکيلاً لنفسه فی اظهار هذا الامر» (مضمون قسمت عربی: و اگر برایش مقدور نیست باید نماینده ای برگزیند که به جای او این امر را اعلان نماید). و همچنين «انّ الّذين هاجروا من اوطانهم لتبليغ الامر يؤيّدهم الرّوح الامين» (مضمون: آنان که از وطن خود به جهت تبلیغ امر هجرت می نمایند، روح امین مؤید آنهاست».
حضرت عبدالبهاء روح الوجود له الفدا در الواح مقدّسهء وصايا ميفرمايد
«در اين ايّام اهمّ امور هدايت ملل و امم است بايد امر تبليغ را مهمّ
شمرد زيرا اسّ اساس است» و نيز ميفرمايد «حواريّون حضرت روح بكلّی
خود را و جميع شؤون را فراموش نمودند و ترک سر و سامان کردند و
مقدّس و منزّه از هوی و هوس گشتند، از هر تعلّقی بيزار شدند و در
ممالک و ديار منتشر شدند و بهدايت من علی الارض پرداختند تا جهان را
جهان ديگر کردند و عالم خاک را تابناک نمودند و بپايان زندگانی در ره
آن دلبر رحمانی جانفشانی کردند و هر يک در دياری شهيد شدند فبمثل
هذا فليعمل العاملون » (مضمون: پس به مانند آنان عاملین اقدام نمایند). و نيز بکمال تأکيد ميفرمايد «ای ثابتان بر پيمان اين طير بال و پر شکسته و مظلوم چون آهنگ ملأ اعلی نمايد و بجهان پنهان شتابد و جسدش تحت اطباق قرار يابد يا مفقود گردد بايد افنان ثابتهء راسخه بر ميثاق الله که از سدرهء تقديس روئيده اند با حضرات ايادی امر الله عليهم بهاء الله و جميع ياران و دوستان بالاتّفاق بنشر نفحات الله و تبليغ امر الله و ترويج دين الله بدل و جان قيام نمايند. دقيقه ای آرام
نگيرند و آنی استراحت نکنند، در ممالک و ديار منتشر شوند و آوارهء هر
بلاد و سر گشتهء هر اقليم گردند، دقيقه ای نياسايند و آنی آسوده نگردند
و نفسی راحت نجويند. در هر کشوری نعرهء يابهاء الابهی زنند و در هر
شهری شهرهء آفاق شوند و در هر انجمنی چون شمع برافروزند و در هر
محفلی نار عشق برافروزند تا در قطب آفاق انوار حقّ اشراق نمايد و در
شرق و غرب جمّ غفيری در ظلّ كلمةالله آيد و نفحات قدس بوزد و
وجوه نورانی گردد و قلوب ربّانی شود و نفوس رحمانی گردد».
ياران الهی در اجرای نصوص مقدّسه و با استظهار بوعده های صريحهء
رحمانيّه بمولای عظيم و کريم خويش حضرت عبدالبهاء اقتدا نمودند و
بدون آنکه از غيبت عنصری آن هيكل اقدس از بين ياران و بندگان خود
افسرده و مأيوس گردند و يا بحملات مغلّين و مستکبرين از داخل و
خارج وقعی نهند کنفس واحده بنهايت همّت و اتّحاد و وحدت و اتّفاق
قيام نمودند و بنشر تعاليم ربّانيّه در شرق و غرب عالم پرداختند و
بنصرت و موفّقيّتی مبعوث گرديدند که اثرات و نتايج آن از مهمّترين
حوادث تاريخيّهء قرن اوّل محسوب است. امر خطير تبليغ و اعلاء كلمهء
الهيّه که در آغاز بنحو فرادی و غير منتظم صورت ميگرفت و بعداً در اثر
ظهور و پيدايش نظم اداری بهائی تمرکز و تقرّر پذيرفت اکنون با قيام
مجاهدان فی سبيل الله از رجال و نساء و صغير و کبير و جديد و قديم
و سيّار و مقيم خصوصاً در خطّهء امريک چنان وسعت و تقدّم حاصل نمود
که مواهب و برکاتش بسيط غبرا را فرا گرفت و آثار و انوارش چون
فتوحات و انتصارات اوّليّهء امر مقدّس آفاق را روشن و منوّر ساخت. آئين
مقدّس الهی که در مدّت نه سال دورهء اولای اين امر اعظم مشعل
فروزانش خطّهء ايران و عراق را منوّر نمود و در طيّ سی و نه سنه
قيادت جمال اقدس ابهی اقطار هندوستان و مصر و ترکيّه و قفقاز و
ترکستان و سودان و سوريّه و فلسطين و لبنان و برمه را مشتعل ساخت
و در عهد ميثاق رايتش در ممالک متّحدهء امريک و کانادا و فرانسه و
بريطانيای کبير و آلمان و اطريش و روسيّه و ايطاليا و هلند و مجارستان
و سويس و عربستان و تونس و چين و ژاپان و جزائر هاوائی و جنوب
افريقا و برزيل و استراليا مرتفع گرديد حال پس از صعود حضرت
عبدالبهاء و قبل از اختتام قرن اوّل بهائی بهمّت رسولان اسم اعظم و ثابتان
بر عهد اقوم افخم دايره اش چنان اتّساعی يافت که سی و چهار مملکت از
ممالک مستقلّه و چندين اقليم از اقاليم تابعه در قارّات امريکا و آسيا و
افريقا و خليج فارس و اقيانوس اطلس و محيط اعظم را تحت نطاق
خويش درآورد و ممالک نروژ و سوئد و دانمارک و بلژيک و فنلاند و
ايرلند و لهستان و چکواسلواکی و رومانی و يوگوسلاوی و بلغارستان و
آلبانی و افغانستان و حبشه و زلاند جديد و نوزده جمهوری در امريکای
لاتين را بانوار بهيّه اش مستنير گردانيد. دعائم نظم اداری در بسياری از
ممالک مفتوحه منصوب شد و ياران الهی و حاملين بشارات ربّانی در
بعضی از نقاط تابعه در خاور و باختر متضمّن آلاسکا، ايسلند، جامائيکا،
پرتوريکو، جزيرهء سولانو در فيليپين و جاوه و تاسمانی و جزائر بحرين
و تائيتی و بلوچستان و رودزيای جنوبی و کنگوی بلژيک رحل اقامت
افکندند و بتأسيس مشروعات امريّه در مراکز مذکوره مشغول و مألوف گشتند.
اين فتوحات و انتصارات عظيمه در اثر ايراد نطق و خطابه و ابلاغ
كلمة الله بوسيلهء مطبوعات و راديو و تأسيس كلاسهای مطالعه و تربيت
مبلّغ و انعقاد جلسات تبليغيّه و معاضدت با انجمنهای خيريّه و شرکت در
ترويج مصالح اجتماعيّه و انتشار کتب و الواح قيّمهء ربّانيّه و ترتيب
نمايشگاههای مختلف جهت ارائهء آثار امريّه و مذاکره با رجال مهمّه و
دانشمندان ارض و اهل قلم و ارباب جرائد و خادمين نوع و رهبران
احزاب و قائدان افکار عموميّه حاصل گرديد. و گذشته از عوامل مذکوره
که اکثر از طرف اعضاء جامعهء بهائيان امريک فاتحين روحانی اغلب از
ممالک مستقلّه و تابعه صورت گرفته آنچه بيش از هر امر موجب حصول
نتايج مذکوره گرديد مراتب ثبات و استقامت و جانفشانی و همّت بی نظير
مهاجران و مهاجرات عزيزی است که در اين جهاد روحانی شرکت نموده
و بمنظور فتح اقاليم و اعلام امر حضرت ربّ العالمين در سنين اخيرهء قرن
اوّل بهائی در اطراف و اکناف عالم بسير و سفر پرداخته و يا در نقاط
مختلفه متوطّن گشتند.
در اين مقام مقتضی است به فعّاليّتهای تبليغی بين المللی که از طرف پيروان
امر الله در غرب خصوصاً توسّط اعضاء شجيع جامعهء بهائی امريک مبادرت گرديده اشاره نمود. اين مناديان رحمان از هر فرصت مناسبی استفاده
نمودند و كلمة الله را از طريق نشر آثار و همچنين باعمال و رفتار و
کردار و گفتار بنقاط بعيده کشاندند و در مزارع قلوب بافشاندن بذر
تعاليم الهی مألوف گشتند و در اثر همم و مساعی مشکوره نسائم ظهور بر
اقصی نقاط عالم مرور نمود و شمع هدايت کبری در بين قبائل و طوائف
ارض برافروخت و ندای جانفزای ملکوت در جزائر و مناطق نائيه که
به ردائت هوا و عدم مساعدت محيط معروف و موصوف بود بلند گرديد و
علم شريعة الله در اقاليمی مانند لاپلند و جزيرهء اسپيتزبرگ اقصی
نقطهء ربع مسکون و هامرفست در نروژ و ماژلان در شيلی که ابعد
نقاط شمالی و جنوبی کرهء ارض بشمار ميآيند و همچنين در پاگوپاگو
و فيجی در اقيانوس کبير و چيچن ايتزا در ناحيهء يوکاتان و جزائر باهاما و
ترينيداد و باربادوس در هند غربی و جزيرهء بالی و برنئوی شمالی متعلّق
بانگليس در ايست اينديز و پاتا گونيا و گويان انگليس و جزاير سيشل و گينهء
جديد و سيلان يا سرانديب موّاج گرديد.
و نيز لازم است اقدامات و مجهودات مخصوصی را که از طرف افراد ياران
و همچنين جوامع بهائی بمنظور ايجاد تماس با اجناس و ملل اقلّيّت در
قسمتهای مختلفهء عالم از جمله با يهوديان و سياهان در ايالات متّحدهء
امريک و اسکيموها در آلاسکا و سرخ پوستان بومی امريکا مانند هنديهای
پاتاگونيا در آرژانتين و هنديهای مکزيکی در مکزيک و هنديهای اينکا
در پرو و هنديهای چروکی در کارولينای شمالی و هنديهای ايندا در
ويسکانسن و مايانس ها در يوکاتان و لاپس ها در اسکانديناوی شمالی و
مائوريها در رتوروآ واقع در زلاند جديد بعمل آمده ذکر نمود.
يکی از مؤسّساتی که در پيشرفت امر دارای ارزش و اهمّيّت فراوان بوده
دفتر بين المللی بهائی در ژنو قلب قارّهء اروپ و مقرّ جمعيّت امم است،
مرکزی که در بدو امر برای تسهيل فعّاليّتهای تبليغی و بسط آئين الهی
در قارّهء مذکور ايجاد گرديد. اين مؤسّسه که در حقيقت معاون و
معاضد مرکز اداری امرالله در ارض اقدس محسوب با جوامع بهائی در
شرق و غرب ارتباط مستمرّ برقرار نمود و بوسيلهء توزيع اخبار و نشر آثار
و تأسيس قرائتخانه و استقرار کتب تحت اختيار نفوس مستعدّ و همچنين
پذيرائی مبلّغين سيّار و مسافرين از احبّا و تماس با مراکز و جمعيّتهای
مختلفه در تحکيم اساس تبليغ که از طرف افراد و محافل روحانيّه اقدام
شده بود کمکهای بسيار مؤثّر و مفيد مبذول داشت.
بدينقرار امر حضرت بهاءالله که در ايّام حيات مبارک پيروانش بمردم
ايران و عرب و ترک و روس و کرد و هندو و برمه و سياهان انحصار
داشت و در ايّام حضرت عبدالبهاء با دخول دوستان امريکائی و انگليسی
و آلمانی و فرانساوی و ايطاليائی و ژاپونی و چينی و ارمنی وسعت و
تحکيم پذيرفت اکنون مفتخر است که در بين صفوف تابعان خود
نمايندگان ملل و اجناس و الوان مختلفه مانند اهالی مجار و هلند و
ايرلند و اسکانديناو و سودان و چک و بلغار و فنلاند و حبشه و آلبانی
و لهستان و يوگوسلاوی و همچنين طوائف اسکيمو و سرخ پوستان امريک
و امريکائيهای جنوبی و مائوريها را داخل کرده است.
و چون نطاق امر الله بتدريج توسعه پذيرفت و ملل و اقوام از عناصر و
اجناس متنوّعه در ظلّ امر الله وارد شدند در انتشار آثار امريّه نيز بسط
عظيم حاصل گرديد و دامنه اش بديار و ممالک مختلفه کشيده شد. آثار
منزله از كلك مقدّس حضرت باب و حضرت بهاءالله که در حيات
مبارکشان بدو زبان اصلی يعنی فارسی و عربی محدود و در اواخر ايّام
مبارک حضرت بهاءالله معدودی از آنها طبع و نشر گشته و بعداً در دورهء
ميثاق بلغت انگليسی و فرنساوی و آلمانی و ترکی و روسی و برمائی ترجمه
گرديده بود اکنون پس از صعود مبارک وسعت بی اندازه حاصل نمود و
کتب وصحف و رسائل و مجلّات و او راق به بيست و نه لغت ديگر
انتشار يافت. از جمله لغت اسپانيولی و پرتقالی و سه لغت اسکانديناوی و
فنلاندی و ايسلندی و لغات هلندی و ايطاليائی و چک و لهستانی و
مجاری و رومانی و سربی و بلغاری و يونانی و آلبانی و عبرانی و
اسپرانتو و ارمنی و کردی و حبشی و چينی و ژاپنی همچنين پنج لغت از
لغات رايج هندوستان يعنی اردو و گجراتی و بنگالی و هندی و سندی.
کتب مزبور اغلب در اثر اقدام افراد بهائی و قسمتی توسّط محافل روحانيّه
طبع و توزيع گرديده و در کتابخانههای خصوصی و عمومی در شرق و
غرب نهاده شده. بعلاوه آثار و کتب امريّه در زمان حاضر به السنهء لاتوی
و ليتوانی و اوکرانی و تاميلی و مهراتی و پشتو و تلگو و کناری و سنگالی و
ماليائی و اوريا و پنجابی و رجستانی نيز ترجمه گرديده است.
و آنچه در اين مقام شايان توجّه است انتشار کتب و صحف الهيّه در
اقاليم شاسعه و نقاط بعيدهء ارض و استقرار آنها در دسترس عامّهء ناس
از طبقات و مسالک و مذاهب مختلفه است و اين امر اکثراً بهمّت و
جانفشانی مهاجرين عزيز امرالله که در اطراف و اکناف پراکنده اند تحقّق
پذيرفته و در اين باره نيز ياران راستان امريک گوی سبقت از همگنان ربوده اند. از جمله اقدامات مهمّه که در اين خصوص بعمل آمده انتشار مجموعهء
بيانات منتخبه از مهمّترين آثار و الواح قيّمهء حضرت بهاءالله بلغت انگليسی است که تا آن تاريخ بترجمهء آنها مبادرت نشده بوده است. ديگر ترجمهء انگليسی لوح مبارک خطاب به ابن ذئب و ترجمهء مناجات و ادعيهء منزله از قلم اعلی بهمان لسان و ترجمه و نشر كلمات مبارکهء مکنونه بهشت لغت و کتاب مستطاب ايقان به هفت لغت و کتاب مفاوضات بشش لغت و تدوين جلد
سوم از الواح مبارکهء حضرت عبدالبهاء ترجمه بلغت انگليسی و انتشار کتب
و رسائل مربوط بمبادی اين امر اعظم و پيدايش و بسط نظم اداری
حضرت بهاءالله و ترجمهء انگليسی تاريخ ايّام اوّليّهء ظهور بقلم مورّخ و
شاعر معروف جناب نبيل زرندی که بعداً بزبان عربی و آلمانی و اسپرانتو
ترجمه شده است. ديگر تأليف رسائل مختلفه متضمّن شرح و تبيين اصول
تعاليم بهائی ومؤسّسات اداری و ساير مسائل عموميّه از قبيل اتّحاديّهء
جهانی و وحدت نژاد و تاريخ تطبيقی اديان است که بوسيلهء نويسندگان
غربی و بعضی از رؤسای سابق کنيسه که بامر مبارک اقبال کرده اند تهيّه و
تنظيم گرديده است. تمام اين انتصارات حکايت از عظمت و وسعت آثار و
نوشتجات بهائی مينمايد که با گسترش عظيم و لانهايهء آنها در کرهء ارض
همقدم و همعنان ميباشد. ديگر طبع پاره ای از احکام کتاب اقدس و کتب
و جزوات مربوط ببشارات و وعود صحف مقدّسه و طبع مجدّد بعضی
الواح منزله از يراعهء حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء و برخی از
تأليفات نويسندگان بهائی و اوراق راهنما و جزوات و مجموعه ها متضمّن
رؤوس مسائل با ذکر مآخذ بمنظور مطالعهء کتب و تدريس مواضيع مختلفهء
امريّه و تبيين اصول نظم اداری و فهرست کتب و نشريّات بهائی و
کارتهای ساليانه و تقاويم و اشعار و سرودها و نمايش ها و مجموعه های
مناجات برای اطفال و اخبار و مجلّات منتشره بلسان انگليسی و فارسی و
آلمانی و اسپرانتو و عربی و فرنساوی و اردو و برمه ای و پرتقالی که كلّ بر
سعهء مطبوعات و تنوّع او راق و اخبار امريّه بنحو غير قابل توصيفی افزوده است.
از جمله نشريّات مهمّهء نفيسه مجموعه ايست که از سنين چند متوالياً و
متتابعاً تحت مجلّدات مختلف تهيّه و منتشر ميگردد و در آن خدمات و
فعّاليّتهای بين المللی بهائی با عکسها و تصاوير بسيار و اسناد و مدارک
بيشمار متضمّن مسائل و مباحث امريّه از جمله بيان مقصد و مرام امر
بهائی و هدف نظم اداری امر الله و منتخبات آثار مبارکه و شرح اقدامات و
مجهودات روحانی ياران و فهرست مراکز امريّه در قطعات خمسه و صورت
الواح و تواقيع مقدّسه و شهادات و تجليلاتی که از طرف مشاهير عالم رجالاً
و نساءً در شرق و غرب نسبت بديانت بهائی بعمل آمده و بالاخره مقالات
مشروح و متعدّد دربارهء روابط اين آئين مقدّس با مسائل و جريانات
کنونی عالم مندرج ميشود. اين بود شمّه ای از آثار و کتب بهائی که
باختصار مرقوم گرديد و اين امر يعنی مطالعهء آثار و چگونگی انتشار آن
در سنين اخيرهء قرن اوّل بهائی کامل نخواهد شد مگر از تأليفی که بقلم
ناشر نفحات الهی و منادی امر يزدانی جناب ج. ا. اسلمونت نگارش يافته
و ذکرش الی الابد زنده و جاويدان است ياد گردد و نفوذ عظيمی که اين
سفر جليل در انتشار امر الله و ابلاغ كلمة الله از خود باقی گذاشته مذکور
آيد. اين تأليف نفيس و جامع که بوضع مستدلّ و زيبائی تاريخ امر و
تعاليم رحمانيّه را تشريح نموده به سی و هفت لغت از لغات مختلفه از قبل
ترجمه و طبع شده و اکنون نيز بسيزده لغت ديگر منتقل گرديده است. متن
انگليسی آن دهها هزار نسخه بچاپ رسيده و نه بار در ايالات متّحدهء
امريک تجديد طبع يافته و متن اسپرانتو و ژاپونی و انگليسی آن بخطّ
کوران تدوين گرديده است. اين کتاب همان کتاب نفيسی است که ملکهء رومانيا آنرا «کتاب عظيم محبّت» خوانده و «منشور عشق و جمال و قدرت و
کمال» نام نهاده و قرائت آن را بجميع توصيه کرده و مؤکّداً خاطر نشان
مينمايد که «مطالعهء اين کتاب هر نفسی را بکار آيد و هر خواننده ای را
حکمت و فضيلت بيفزايد».
ديگر از اقدامات مهمّه ای که ذکرش در اين مقام لازم است تأسيس
مؤسّسهء مطبوعات ملّی بهائی از طرف محفل مرکزی بهائيان انگلستان است که بنام«شرکت نشريّات بهائی» به ثبت رسيده و بعنوان ناشر و موزّع آثار امريّه در سراسر بريطانيای کبير بطبع و نشر او راق مشغول است. ديگر
جمع آوری و استنساخ چهل مجلّد از آثار مبارکهء حضرت اعلی و حضرت
بهاءالله و حضرت عبدالبهاء از طرف محافل روحانيّهء شرق که از قبل طبع
و نشر حاصل ننموده. ديگر ترجمهء مجموعهء «سؤال و جواب» بلغت
انگليسی که متمّم کتاب اقدس محسوب است. ديگر انتشار رسالهء «قانون
الاحوال الشّخصيّه علی مقتضی الشّريعة البهائيّة» که بلغت عربی و فارسی
بهمّت محافل روحانی ملّی مصر و هندوستان و ايران و تدوين خلاصه ای
از احکام و فرائض الهيّه راجع به تدفين اموات بهائی توسّط محفل
اخيرالذّکر. ديگر ترجمهء جزوهای بزبان مائوری که از طرف يکی از احبّای
مائوری در زلاند جديد منتشرشده. ديگر انتشار مقدار کثيری از خطابات مبارک حضرت عبدالبهاء در اوقات مسافرت هيكل مبارک بغرب توسّط محفل روحانی طهران و تهيّهء تاريخ مفصّل امر بلغت فارسی و چاپ قباله های ازدواج و طلاق بلغت عربی و فارسی از طرف عدّه ای از محافل روحانيّه در شرق و صدور سجلّات امری از طرف محفل مرکزی ايران در مورد مواليد و اموات و تنظيم او راق مخصوص برای استفادهء نفوسی که اموال و ما ترک خويش را بموجب وصيّت بامر الله اختصاص ميدهند. ديگر جمع آوری و نشر تعداد معتنابهی از الواح غير منطبعهء حضرت عبدالبهاء از طرف محفل روحانی ملّی بهائيان امريکا و ترجمهء کتب بهائی متضمّن بيانات مبارکهء حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء باسپرانتو توسّط دختر زامنهوف مشهور که بامر مبارک تصديق نموده. ديگر ترجمهء مجموعه ای از بيانات و تعاليم امری بزبان سربی بوسيلهء پرفسور بوگدان پوپوويچ يکی از مشاهير محقّقين وابسته بدانشگاه بلگراد. و ديگر اهدائی که بصرافت طبع و طيب خاطر از طرف پرنسس ايلينا از خاندان سلطنتی رومانی که اکنون بلقب آرک دوشس آنتون اطريش ملقّب است بعمل آمد تا رسالهء انگليسی شامل تعاليم الهی بزبانی رومانی يعنی زبان سرزمين اصلی معزّی اليها ترجمه و بين اهالی آن کشور نشر و توزيع شود. آثار و نوشتجات امريّهء بسيار بخطّ کوران تحرير يافته که حائز اهمّيّت است و اين آثار عبارتند از کتاب مستطاب ايقان و كلمات مکنونه و هفت وادی و اشراقات و سورهء هيكل و «اصل كلّ الخير» و مجموعهء ادعيه و مناجاتهای حضرت بهاءالله و مفاوضات حضرت عبدالبهاء و خطابات مبارک در امريکا و پاريس در دو مجلّد بنام «ترويج صلح عمومی» و «حکمت عبدالبهاء» و همچنين «هدف نظم بديع جهانی» بلسان
انگليسی. ديگر ترجمهء کتاب «بهاءالله و عصر جديد» بزبان انگليسی
(دو چاپ) و اسپرانتو و ژاپونی و جزوات تنظيمی بالسنهء انگليسی و
فرانسوی و اسپرانتو.
دوستان الهی در ترجمهء بيانات الهيّه و نشر نفحات مسکيّهء رحمانيّه بجميع
قوی قيام نمودند و طيّ مصاحبات و مفاوضاتشان با افراد و همچنين
تماسهای رسميشان با مؤسّسات و تشکيلات مختلفه آثار مقدّسه را در
دسترس طالبان حقيقت قرار دادند و نفوس مستعدّه را باصول و مبادی
امر الهی آشنا ساختند. اين قيام و اقدام و بذل سعی و اهتمام از طرف
مناديان اسم اعظم و نمايندگان منتخب جامعه که نشريّات مذکوره تحت
نظر و مراقبت آنان صورت گرفته و در ايّام اخيره بر بسط و توسعهء آن
افزوده شده شايان نهايت تجليل و تقدير است. از گزارشاتی که بوسيلهء
دواير نشر آثار امريّه در ايالات متّحدهء امريکا و کانادا تنظيم شده چنين
مستفاد ميشود که در مدّت يازده ماه يعنی از ٢٨ مارس ١٩٤٢ تا ٢٨
فوريهء ١٩٤٣ متجاوز از نوزده هزار کتاب و صدهزار جزوه و سه هزار
رساله متضمّن رؤوس مسائل امريّه و چهارهزار مجموعه از آثار منتخبه و
١٨٠٠ کارت ساليانه و کارت مشرق الاذکار و او راق چاپی بفروش رسيده يا
مجّاناً توزيع گرديده است و در طيّ دو سال ٣٧٦٠٠٠ نشريّهء مختصر در
بيان مقصد و چگونگی مشرق الاذکار امريکا چاپ شده و متجاوز از
٣٠٠٠٠٠ قطعهء آثار و كلمات الهيّه در دو بازار مکاره جهان منعقده در
سانفرانسيسکو و نيويورک منتشر گرديده و در مدّت دوازده ماه ١٠٨٩
کتاب بکتابخانه های مختلف اهداء شده و توسّط لجنهء ملّی متحرّيان
حقيقت در ظرف يکسال بيش از ٢٣٠٠ نامه و ٤٥٠٠ جزوه برای مؤلّفين و
سخنگويان راديو و نمايندگان اقلّيّتهای يهود و سياه پوستان و همچنين
احزاب و دستجات مختلفه که در امور بين المللی علاقه مند ميباشند ارسال
گرديده است.
بعلاوه نمايندگان منتخب و مبلّغين سيّار جامعهء بهائيان امريک نهايت سعی
و مجاهدت در انتشار اين آثار عظيمه و تقديم آن بملوک و امرا و وزراء
و رجال و مشاهير ارض بکمک محافل روحانيّهء نقاط مختلفه مبذول داشتند
و در اين امر خطير نهايت همّت و ابتکار بکار بردند. از جمله نفوس
مهمّه ای که بدريافت آثار امريّه موفّق گشته عبارتند از پادشاه انگلستان،
ماری ملکهء رومانيا، فرانكلين. د. روزولت رئيس جمهور امريکا، امپراطور
ژاپن، رئيس جمهور فقيد هيندنبورک، پادشاه دانمارک، ملکهء سوئد،
فردينان پادشاه بلغاری، امپراطور حبشه، پادشاه مصر، فيصل پادشاه فقيد
عراق، زغلو پادشاه آلبانی، مازاريک رئيس جمهور فقيد چکوسلواکی،
رؤسای جمهور مکزيک و هندوراس و پاناما و السالوادر و گواتمالا و
پرتوريکو، جنرال چيانگ کايشک، خديو سابق مصر، شاهزاده وليعهد
سوئد، دوک آو ويندزور، دوشس کنت، آرک دوشس آنتون اطريش،
شاهزاده خانم الگا از يوگوسلاوی، شاهزاده خانم کادريا از مصر، شاهزاده
خانم اسل برنادت از ويسبورک، ماهاتما گاندی و چندين تن از
شاهزادگان فرمانفرمايان هندوستان و نخست وزيران تمام ايالات استراليا.
آثار مذکوره که مبيّن مسائل مختلفهء امريّه و معرّف شؤون متنوّعهء تعاليم
الهيّه ميباشد بعضی رأساً و مستقيماً و برخی بوسائل مقتضيه و بالاخره
مقداری از طرف احبّا و اعضاء محافل ملّيّه بمقامات مشروحه در فوق و
همچنين ساير رجال از مراتب مادون اهدا شده است.
گذشته از تاجداران و شاهزادگان و رؤسا و رهبران قوم که بدريافت آثار
بهائی موفّق گشته اند، مبلّغين و ناشرين نفحات الله مساعی لازمه نسبت
بنشر اين آثار بوسيلهء قراردادن آنها درکتابخانههای رسمی و کتابخانه های
عمومی و دانشگاهی مبذول داشتند و بدين ترتيب فرصت مناسبی در
دسترس اهل تتبّع و تحقيق قرار دادند تا نفوس مذکور بتوانند از تاريخ
و تعاليم اين امر اعظم اطّلاع حاصل نموده و باصول و مبادی آن آشنا
گردند. اينک برای استحضار از مراتب جدّيّت ياران و وسعت و عظمت
دايرهء فعّاليّتی که در اين باره در قارّات خمسه بعمل آمده نام عدّه ای از
کتابخانههای مهمّ که کتب امريّه در آنجا قرار داده شده درج ميشود. از
آن جمله است کتابخانهء موزهء انگليس در لندن، کتابخانهء بودليان در
اکسفورد، کتابخانهء کنگره در واشنگتون، کتابخانهء کاخ صلح در لاهای،
کتابخانه های مؤسّسهء صلح نوبل و مؤسّسهء نانسن در اسلو، کتابخانهء سلطنتی در کپنهاک، کتابخانهء جامعهء ملل در ژنو، کتابخانهء صلح
هوور، کتابخانهء دانشگاه آمستردام، کتابخانهء پارلمان در اتاوا، کتابخانهء
دانشگاه الله آباد، کتابخانهء دانشگاه عليگر، کتابخانهء دانشگاه مدرس،
کتابخانهء دانشگاه بين المللی شانتينکتان در بلپور، کتابخانهء دانشگاه عثمانيّه
در حيدرآباد، کتابخانهء امپريال در كلكته، کتابخانهء جامع ملّی در دهلی،
کتابخانهء دانشگاه ميسور، کتابخانهء برنارد در رنگون، کتابخانهء
جرابيا واديا در پونه، کتابخانهء عمومی لاهور، کتابخانههای لاکنو و
دانشگاه دهلی، کتابخانهء عمومی جهانسبورگ، کتابخانهء سيّار ريودوژانيرو،
کتابخانهء ملّی مانيل، کتابخانهء دانشگاه هنگ کنگ، کتابخانههای عمومی
ريک جاويک، کتابخانهء کارنگی در جزائر سی شل، کتابخانهء ملّی
کوبا، کتابخانهء عمومی سن خوان، کتابخانهء دانشگاه سيوداد تروخيلو،
کتابخانه های عمومی دارالفنون و کارنگی در پرتو ريکو، کتابخانهء پارلمان در کانبرا، کتابخانهء پارلمان ولينگتن. در کتابخانههای مذکور همچنين در
کلّيّهء کتابخانههای مهمّ استراليا و زلاند جديد و نه باب کتابخانه در
مکزيک و چندين کتابخانه در موکدن و منچوکوئو و بيش از يک هزار
کتابخانهء عمومی و يکصد کتابخانهء سرويس و دويست کتابخانه در
دانشگاهها و دانشکدهها شامل دانشکدههای سرخ پوستان در ايالات متّحدهء
امريک و کانادا کتب و آثار امريّه راجع بامر مقدّس حضرت بهاءالله
موجود و مورد استفادهء طالبان حقيقت واقع ميباشد. طرح عظيم انتشار
آثار امريّه که از طرف جامعهء بهائيان امريک توسّط لجنهء مخصوص اتّخاذ
شده بود از موقع حدوث جنگ دوم بين الملل شامل کتابخانه های ارتش و
افراد زندانيان نيز گرديد و از برای کوران هم وسايل استفاضه از الواح و
كلمات الهيّه فراهم شد و اين معنی از وجود کتب و او راق بهائی بخطّ
کوران در سی کتابخانه و مؤسّسه و هيجده ايالت از ايالات متّحدهء امريک و
هونولولو در جزاير هاوائی و رجينا در(ساسکاچوان) و همچنين کتابخانهء
کوران در توکيو و ژنو و عدّهء کثيری از کتابخانههای سيّار مربوط
بکتابخانه های عمومی در پاره ای از شهرهای مهمّ قارّهء امريک کاملاً واضح و آشکار ميگردد.
اکنون که ذکر آثار و الواح مبارکه در بين است لازم است مساعی و
مجهودات نفس جليلی را که نه تنها در سبيل ترجمه و انتشار آثار الهيّه
بلکه در ميدان بين المللی تبليغ و نشر نفحات سبحانيّه سهم عظيم و مقام
فريدی را داراست ياد آور شويم. اين نفس مقدّس اوّل و اقدم ايادی
امر کردگار است که دست قدرت حضرت بهاءالله پس از صعود مولای
حنون در حيّز امکان مبعوث و او را بخدمات جليلهء باهرهای که فتوحات
ناشران و مناديان امر حضرت رحمن را در عصر خود بل در تمام قرن
اوّل بهائی تحت الشّعاع قرار داده موفّق فرموده است. فی الحقيقه اگر
بخواهيم خدمات وسيعهای را که اين شهيرهء آفاق درايّام حيات خويش
بآستان الهی تقديم نموده بستائيم و مقام و منزلتش را چنانکه شايسته
است تجليل و تکريم نمائيم بايد وی را افخم و اعظم سفير امر الهی
خوانيم و او را فخر مبلّغين و مبلّغات در شرق و غرب عالم بهائی نام نهيم.
مارثا روت سر حلقهء خادمين و خادمات اوّلين نفسی است که در همان سنه
که الواح تبليغی منزله از كلك گهربار مرکز ميثاق زيارت و جامعهء بهائی
امريک از مضامين آن رقّ منشور مستحضر گرديد صلای تاريخی مولای
خويش حضرت عبدالبهاء را اجابت نمود و با تصميمی خلل نا پذير و
انقطاعی بی نظير بسير و سفر پرداخت و آوارهء مدن و ديار گرديد و
چون نسيم بهر کوه و صحرا مرور کرد و مشام مشتاقان را بروائح مسکيّهء
الهيّه معطّر ساخت. اين منادی ملکوت در طيّ بيست سنه از قيام مستمرّ
خود چهار بار برای ابلاغ كلمة الله دور کرهء ارض حرکت نمود. در اين
اسفار چهار مرتبه به چين و ژاپن و سه دفعه به هندوستان گذر کرد و
جميع بلاد مهمّهء امريکای جنوبی را سرکشی نمود و بشارت حلول يوم
جديد را به ملوک و ملکات ارض و همچنين بشاهزادگان و شاهزاده خانمها
و رؤسای جمهور و وزرا و رجال و اکابر قوم و ارباب جرائد و اصحاب
قلم و مشاهير علما و ادبا و پيشوايان مذاهب و شعرا و جمع کثيری از
نفوس از طبقات و مسالک و مشارب مختلفه بطور رسمی و غير رسمی
اعلام نمود و با مجامع اديان و مجالس صلح و انجمنهای اسپرانتيست و
کنگره های سوسياليست و اجتماعات تئوزفيها و كلوپهای نسوان و سائر
تشکيلات مشابه تماس گرفت. اين روح مجرّد در جميع احيان بذيل توكّل
و انقطاع متوسّل بود و در کافّهء احيان از شؤون عرضيّه فارغ و آزاد، در
روش و سکنات سيره و مشی مبارک حضرت عبدالبهاء را در اقطار غربيّه
سرمشق خويش قرار ميداد و در خدمات و مجاهدات بر اثر اقدام آن
قدوهء اهل بهاء حرکت ميکرد.
اين ورقهء زکيّه هشت نوبت متوالی به حضور عليا حضرت ملکهء رومانيا
بار يافت. نخستين برخورد و تماسش در ماه ژانويهء سال ١٩٢٦ در کاخ
کنتروسنی در بخارست بعمل آمد و ملاقات ثانی در سال ١٩٢٧در قصر
پليزور واقع در سينايا واقع گرديد. سپس در ماه ژانويهء ١٩٢٨مارثا روت
مجدّداً ملکه و دخترش شاهزاده خانم ايلينا را در قصر سلطنتی بلگراد
هنگاميکه ميهمان شاه و ملکهء يوگسلاوی بودند ديدن نمود. چندی بعد
يعنی در اکتبر ١٩٢٩ در قصر تابستانی ملکه موسوم به تهنا يووا در
بالسيک در ساحل دريای سياه اتّفاق ملاقات افتاد و سپس در ماه اوت
١٩٣٢ و فوريهء ١٩٣٣ در منزل شاهزاده خانم ايلينا در مدلينگ
نزديک وين ملاقات ديگری دست داد و در فوريهء سال بعد مجدّداً در
قصر کنترسنی تجديد ديدار شد و بالاخره در فوريهء ١٩٣٦ باز در همان
قصر حضور ملکه رسيد. و اين ملاقات ها نظر بنفوذ عميقی که از طرف
مارثا روت در ميزبان جليل القدر سلطنتی حاصل گرديد از بين اسفار
اين مبلّغهء شهيره از همه مهمّتر و مؤثّرتر است و اين معنی از شهاداتی که
از قلم آن ملکهء نيک اختر صادر بخوبی واضح و آشکار ميشود.
علاوه بر ملاقاتهائی که بين مارثا روت و عليا حضرت ملکهء رومانيا بعمل
آمد آن مبارز خستگی ناپذير امر الله سه بار از طرف شاهزاده پول و
شاهزاده خانم الگا در قصر سلطنتی بلگراد دعوت و با ايشان بمذاکره و
صحبت پرداخت. او در طيّ اسفار متتابعه اش در بيش از چهارصد دانشگاه
و دانشکده در شرق و غرب ايراد نطق نمود و دو مرتبه بجميع دارالفنون
های آلمان بغير از دو دارالفنون سرکشی نمود و قريب يکصد دانشکده و
مدرسه را در چين بازديد کرد و مقالات بيشمار در جرائد و مجلّات نقاط
مورد سير و حرکت خويش مندرج ساخت و در اوقات عديده بيانات و
خطاباتش بوسيلهء راديو منتشر گرديد و کتب و صحف قيّمهء الهيّه را در
بسياری از کتابخانه های عمومی و خصوصی قرار داد و هنگام اقامت
سه ماهه اش در ژنو در سال ١٩٣٢ مقارن با انعقاد کنفرانس خلع سلاح با
بيش از پنجاه نفس از رجال و مقامات عاليهء کشورها ملاقات و مذاکره
نمود و طيّ اسفار پر شور و حرارتش نسبت به ترجمه و انتشار کتاب
«بهاءالله و عصر جديد» در موارد شتّی سعی بليغ مبذول داشت. باب
مکاتبه با اعاظم رجال و اهل علم و دانش مفتوح و کتب امريّه را به آنان
تقديم نمود. سفری به ايران مهد امر الله کرد و حين زيارت اماکن
تاريخی و متبرّکهء آن ارض مقدّس مراتب فداکاری و جانبازی شهداء را
در خاطر مجسّم ساخت و زبان بمدح و ثنا گشود و در ارض سرّ با
عشق و محبّت سرشار در جستجوی بيوتی که ايّام تبعيد حضرت بهاءالله
بآن ارض محلّ اقامت مبارک بوده و يا نفوسی که بدرک محضر اطهر
مشرّف شده بودند بر آمد و در آن مدينه از طرف حکومت و شهردار
محلّ پذيرائی گرديد. و بهنگام مرور و عبور از ديار مؤسّسين اداری امر را
در جميع ممالک و بلدان بجان و دل مساعدت مينمود و آنان را در استقرار
و تحکيم مؤسّسات امريّه کمک و معاضدت ميکرد. اين جمله شمّه ای از
خدمات باهرات آن مقتدای مبلّغين و مبلّغات است که طيّ سفرهای تبليغی
از خود ظاهر ساخته و در بسياری از جهات در تاريخ قرن اوّل بهائی
بی مثيل و عديل ميباشد.
از خدمات مهمّهء اين مبلّغهء منقطعه ملاقاتهای بيشماری است که از اعاظم و
شخصيّتهای ممتازهء ارض بعمل آورده است. و اين نفوس علاوه بر آنچه اسامی آنان از قبل مذکور گرديد شامل ملوک و زمامداران و ارباب علم و دانش ميباشند مانند هاکن پادشاه نروژ، ملک فيصل پادشاه عراق، زغلو
پادشاه آلبانی و اعضاء خاندان سلطنتی آن کشور و شاهزاده خانم
مارينا از يونان (دوشس کنت فعلی)، شاهزاده خانم اليزابت از يونان،
پرزيدنت توماس مازاريک، پرزيدنت ادوارد بنش رئيس جمهور
چکوسلواکی، رئيس جمهور اطريش، دکتر سون يات سن، دکتر
نيكلا مورای باتلر رئيس دانشگاه كلمبيا و پرفسور بوگدان پوپوويچ
از دانشگاه بلگراد و وزير امور خارجهء ترکيّه توفيق رشدی بيک و وزرای
امور خارجه و فرهنگ چين و وزير امور خارجهء ليتوانی و شاهزاده
محمّدعلی از خاندان سلطنتی مصر و استفن راديچ و مهاراجه های
پاتيالا و بنارس و تراوانکور و حاکم و مفتی اعظم بيت المقدّس و دکتر
ارلينگ ايدم آرک بيشاپ سوئد و ساروجينی نايدو و سر
رابيندرانات تاگور و مادام هدی شعراوی رئيس جمعيّت نسوان مصر و
دکتر ايچيکی وزير دربار سلطنتی ژاپن و پرفسور تتروجيرو
اينوئی و پرفسور امريتوس از دانشگاه سلطنتی توکيو و بارون
يوشيرو ساکاتانی عضومجلس اعيان ژاپن و محمّد فؤاد رئيس
فاکولتهء ادبيّات و رئيس مؤسّسهء تاريخ ترکيّه.
اين امهء منجذبه با وجود تقدّم سنّ و ضعف مزاج با بضاعت مزجاة
بتبليغ امر حضرت قاضی الحاجات برخاست و اختلاف اقاليم و تغيير مناطق
که مستلزم مقابلی با آب و هواهای مختلف و شديد بود او را از سير و
حرکت باز نداشت. از انقلابات و مشاكل سياسيّهء ممالک که طيّ اسفار بدان
مواجه ميگرديد نهراسيد و از ابراز عشق و وفا و تعقيب مقصد مقدّسی
که لأجل آن قيام نموده بود ممنوع نگشت. يک تنه در ميدان خدمت
بتاخت و با صدمات و خطرات شديده رو برو شد و بکمال ثبات و
استقامت و انقطاع و شهامت نغمهء جانفزای امر الله را در قطب آفاق بلند
نمود و پيام اين امر اعظم را در اعلی المقامات بسمع رجال ارض از مذاهب
و مسالک و الوان و اجناس مختلفه برساند تا بالمآل بامراض و اوجاع مبتلا
شد و بنهايت صبر و شکيبائی بعزم شرکت در نقشهء هفت سالهء ياران
امريک که اخيراً طرح و آغاز شده بود بوطن مألوف رهسپار گرديد. ولی
در اثنای طريق در جزيرهء هونولولو اسقام و آلام شدّت يافت و در آن
نقطهء بعيده که ملتقای خاور و باختر و حدّ فاصل بين دو ميدان عظيم
خدمات بين المللی او را تشکيل ميداد روح مقدّسش بملکوت ابهی پرواز
کرد و حيات پر انوارش که اعظم ثمرهء عصر تکوين دور مبارک حضرت
بهاءالله محسوب در ٢٨ سپتامبر ١٩٣٩ در عالم ترابی خاتمه پذيرفت.
مارثا روت آن مشعل حبّ و وداد چون حواريّون حضرت روح قيام نمود و
در اجرای اوامر مقدّسهء مولای خويش که ميفرمايد «در ممالک و ديار
منتشر شوند و آوارهء هر بلاد و سر گشتهء هر اقليم گردند دقيقه ای
نياسايند و آنی آسوده نگردند و نفسی راحت نجويند و در هر کشوری
نعرهء يا بهاء الابهی زنند» بهمّتی عظيم و ثبات و استقامتی بی نظير به
تبليغ امر الله و نشر نفحات الله مألوف گرديد و در صفحهء روزگار آثار
جاودانی از خود باقی گذاشت که مايهء افتخار نسل حاضر و نسلهای
آيندهء عالم بوده و بايد در جميع احيان سرمشق ابرار واخيار قرار گيرد.
اين آيت هدی چون نسيم صبا بحرکت آمد و با زاد و توشهء توكّل قدم
در ميدان مجاهدت نهاد و آرزوی مبارک حضرت عبدالبهاء را که موفّقيّت
ياران در خدمت امر حضرت منّان است بکمال خضوع و جانفشانی
برآورد قوله العزيز «ای کاش از برای من ميسّر ميشد که پای پياده و لو
بکمال فقر بآن صفحات مسافرت مينمودم و نعره زنان در شهرها و دهات
و کوه و بيابان و دريا يا بهاء الابهی ميگفتم و ترويج تعاليم الهی مينمودم
ولی حال از برای من ميسّر نه لذا در حسرتی عظيم هستم بلکه انشاء الله
شماها موفّق گرديد».
شاهزاده خانم الگا از خاندان سلطنت يوگوسلاوی چون از صعود آن قبسهء
نار محبّت الله مستحضر گرديد اظهار داشت «از استماع خبر صعود ميس
مارثا روت امهء عزيز و محبوب بی نهايت متأسّف و متأثّر گشتم چه از اين
واقعهء مؤلمه بكلّی بی اطّلاع بودم. پيوسته از ديدارش محظوظ و مشعوف
ميشدم عنصری مهربان و آرام و خادم صلح و سلام بود. يقين است
فقدان اين خانم محترم در سبيل خدمت گرانبهائی که بکمال جدّ تعقيب
مينمود ضايعه ای بس مهمّ محسوب ميگردد».
و نيز شهادت عظيم از قلم مرکز عهد و ميثاق الهی در شأن آن نفس
منقطعهء زکيّه نازل «فی الحقيقه منادی بملکوت هستی و منادی به ميثاق
هستی و جانفشانی و بجميع ملل عالم مهربان، تخمی ميافشانی که عاقبت
خرمن تشکيل نمايد، درختی مينشانی که الی الابد برگ و شکوفه و ثمر
دهد و روز بروز بيشتر سايه افکن گردد.»
از بين خدماتی که اين نجم بازغ افق ايمان به آستان حضرت رحمان
تقديم نمود اعظم و اشرف آن ابلاغ پيام الهی به عليا حضرت ملکهء رومانيا
است. اين پيام که در تاريکترين لحظات حيات ملکه هنگامی که با غم
و اندوه شديد قرين بود بعمل آمد قلب آن ملکهء نيک طينت را روشن
نمود و لسانش را بمدح و ثنای پروردگار ناطق ساخت. در نامه ای که از
خامهء آن فخر ملوک و ملکات در عظمت و نورانيّت آئين الهی صادر اين
بيان محکم و متين مسطور «اين بشارت چون بشارات عظيمه وقتی بمن
رسيد که بحزن و الم شديد و اضطراب و انقلاب باطن و پريشانی خاطر
گرفتار بودم لذا چون تخم پاک در ارض دل تمکّنی تامّ يافت».
اين ملکهء عالی مقام دختر ارشد دوک ادنبورک فرزند ثانی ملکه ايست که
حضرت بهاءالله در لوح امنع اقدسی که باعزاز وی نازل گشته اقدامات و
عمليّات او را ستايش و تمجيد ميفرمايند و از طرف مادر بخاندان روس
منسوب و حفيدهء امپراطور الکساندر دوم ميباشد که در حقّ او نيز از قلم
اعلی لوح بديعی نازل گشته. اين ملکه از لحاظ ولادت و اقتران به مهمّ ترين
خاندانهای اروپ مربوط است. تولّدش در مذهب انجيلی انگليس بوده و از
طريق وصلت با كليسای ارتدکس يونانی، مذهب رسمی کشوری که آنرا
بعنوان سرزمين خويش اختيار کرد تماسّ نزديک حاصل نموده است. ملکه
بنفسه اهل فضل و دانش و نويسنده ای شهير و صاحب شخصيّتی عظيم
و فراست و ذکائی شديد و قريحهء نورانی بشمار ميآيد. طبعاً غيور و
شجاع و در خدمات نوع خواهی و انسان پروری مصمّم و فداکار. اين
ملکهء اديبهء فاضله تنها از ملکات ارض و يگانه فردی از خاندان سلطنت
بوده که بفطرت اصليّه و سائقهء وجدانيّه عظمت پيام الهی را دريافته و
بمقام اب آسمانی حضرت بهاءالله و رسالت حضرت سيّد المرسلين معترف
گشته و مطالعهء تعاليم و مبادی اين امر اعظم را بکافّهء نفوس از زن و مرد توصيه کرده و عظمت و جلال و قدرت و کمال آنرا ستوده است.
عليا حضرت ملکه پس از ورود بشريعهء الهی و استظلال در ظلّ كلمهء
ربّانی ايمان و اقبال خود را بی ترس و محابا به اقوام و اقارب خويش
خصوصاً بکوچک ترين دختر خود ابلاغ نمود و بمدح و ستايش آئين ربّانی
پرداخت و با صدور سه اعلان متوالی بزرگترين و پايدارترين ميراث
خود را برای اعقاب بيادگار گذاشت. سپس به تدوين سه مقالهء ديگر برای
درج در مطبوعات بهائی و چند نامه بدوستان و آشنايان خود مبادرت
نمود و نامه هائی به رهنما و امّ روحانی خويش بنگاشت و بانحاء مختلف
از اين بشارت عظيم که باو اهدا شده اظهار قدردانی و مسرّت نمود و
تعدادی از کتب و آثار امريّه را برای خود و دخترش در خواست کرد.
اين اقدامات و عمليّات و همچنين عزم جزم و نيّت خالصش در تشرّف
باعتاب مقدّسه و زيارت مقامات مؤسّسين اين امر اعظم که مع الاسف بلا
اجرا باقيماند كلّ حکايت از مراتب عرفان و ايقان و عشق و علاقه و همّت
و وسعت نظر آن ملکهء نيکو خصلت می نمايد و وی را حقّاً در صف اوّل
تاجداران و سلاطينی قرار ميدهد که در مستقبل ايّام بحمايت و نصرت
شريعة الله قيام خواهند نمود و لسان قدم در وصف آن مظاهر قدرت
رحمانيّه باين بيان اعظم ناطق قوله جلّ کبريائه «انّه بمنزلة البصر للبشر و
الغرّة الغرّاء لجبين الانشاء و رأس الکرم لجسد العالم» (مضمون: به منزله بصر از برای بشر و زینت روشن بر پیشانی امکان و سر چشمه کرم از برای جسد عالمند).
آن ملکهء فرخنده اختر در يکی از نامههای خصوصی خويش مينويسد
«بعضی از همقطاران من تعجّب مينمايند و اين جرأت و اقدام مرا در
اعلان كلماتی که تفوّهش از عادات تاجداران عالم نبوده تصويب نمی نمايند
ولی محرّک روحی مرا چنان تحريک باين اقدام مينمايد که مقاومت نتوانم و
بکمال خضوع و انکسار معترفم که فقط آلتی در دست قدرت پروردگارم و
از اين حقيقت مستبشر و شادمان».
مارثا روت بمجرّد ورودش بپايتخت رومانی يادداشتی بانضمام نسخه ای از
کتاب بهاءالله و عصر جديد برای ملکه فرستاد. ملکه ساعات فراغت صبح
را بقرائت آن کتاب مشغول شد و چنان مجذوب حقايق و معانی آن
گرديد که بفاصلهء دو روز مارثا روت را نزد خويش پذيرفت و در طيّ
آن ملاقات که در سی ام ژانويهء ١٩٢٦در قصر کنتروسنی در بخارست
اتّفاق افتاد عقيده و ايمان خود را نسبت به تعاليم الهی اظهار داشت و بيان
نمود که «در ظلّ اين تعاليم مشكلات جهان حلّ گردد». سپس در همان
سنه بميل و ارادهء خويش به نشر سه شهادت عظيم و خطابهء مؤثّر و
متعالی که در قريب دويست جريده از جرائد ايالات متّحدهء امريکا و
کانادا درج گرديد و بعداً ترجمهء آنها در مطبوعات اروپ و چين و ژاپن و
شرق نزديک و جزاير بحار منعکس شد مبادرت نمود.
ملکه در اعلان اوّلش چنين می نويسد «تعاليم مقدّسهء حضرت بهاءالله و
حضرت عبدالبهاء منادی صلح و سلام است، صلحی که از حدود و قيود
بشری فارغ و از تعيّنات و تشخّصات حزبی و قومی مبرّی است» و همچنين
«پيامی که حضرت بهاءالله و فرزندش حضرت عبدالبهاء برای ما آورده اند
پيامی بديع و محيّر العقول است. و چون اين دو نفس مقدّس بيقين مبين
ميدانستند که حقيقت ابدی که در جوهر تعاليم الهيّه موجود چون شجرهء
طيّبه انبات خواهد گرديد و اثمار و فواکه اش من فیالوجود را مرزوق
خواهد ساخت دستورات مبارکهء خويش را بنهايت رأفت و محبّت و خالی
از هر گونه تكلّف بعالم انسانی القا فرمودند». و نيز «اين پيام همان پيام مسيح
است که تجديد شده و با اينکه تقريباً در قالب همان عبارات و بيانات
ظاهر گشته با مقتضيات اين عصر که هزارسال بل ازيد از دورهء حضرت
مسيح تفاوت دارد موافق و ملايم ميباشد». سپس آن ملکهء فاضله افکار را
بحقيقت عاليه ای که بيانات مؤثّر دکتر بنيامين جاوت را در خاطر
مجسّم می سازد سوق ميدهد. دکتر مذکور در مکالماتش با تلميذ خود
پرفسور لوئيز کمبل امر بهائی را بعنوان «بزرگترين اشراقی که از
بدو طلوع مسيح تا کنون در افق امکان طالع گشته» می ستايد و بمشارٌ اليه
توصيه می کند که پيوسته «مراقب و مترصّد بوده» و اين امر عظيم را از
صفحهء ضمير دور ننمايد. ملکه نيز بهمين قرار اهل عالم را نصيحت و
دلالت می کند که «هر هنگام نام بهاءالله يا عبدالبهاء بسمعتان رسيد از
تمعّن در آثارشان غفلت منمائيد، در آثار و کتبشان تعمّق نمائيد و بگذاريد
كلمات و تعاليم بهيّهء صلح آورنده و محبّت دهندهء آنها در اعماق
قلوبتان چنانکه در اعماق قلب من قرار گرفته تمکّن گيرد».
و در اعلان ديگر عقيدهء قلبی و باطنی خويش را نسبت بحقيقت ظهور
حضرت بهاءالله و رسالت حضرت سيّد المرسلين جهراً و علانيةً اعلام
می دارد و اقرار و اعتراف می کند که «ذات کبريا مقدّس از عرفان
مخلوقات است و ما فوق ادراک بشر، حقيقتی است مجرّد و کيفيّتی است
ما فوق تصوّر عقول و ادراکات بشر، منبع نشاط است و مبدأ کمالات
نامتناهيه، مصدر سطوت و اقتدار است و سرچشمهء حبّ و ارتقاء. آن
ندائی است که در کينونت مان خير را از شرّ تميز ميدهد ولی اکثرمان از
آن غافليم و بسوء تفاهمات گرفتار. لذا آن قوّهء کلّيّه که اصل كلّ
الاشياء است اصفياء خويش را برانگيخت تا كلمة الله را در بين نفوس
انسانی تبيين نمايند، لذا انبياء را مبعوث فرمود. اين است که حضرت
مسيح و حضرت محمّد و حضرت بهاءالله کشف نقاب نمودند و ندای الهی
را در قالب عنصری مجسّم فرمودند تا كلّ بتقرّب الهی فائز گرديم و به
آذان ترابی آن ندا را اجابت نمائيم و پی بحقيقتش بريم».
پس از صدور اين اعلانات و شهادات مهيّجهء عظيمه شرحی از طرف
پيروان امر حضرت بهاءالله در شرق و غرب و بنام آنان در تقدير از قيام
و اقدام آن ملکهء عالی مقام ارسال گرديد و وی در نامهء بسيار مؤثّری که
در پاسخ مرقوم داشته می نويسد «پيام حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء
نورانيّتی عظيم در من احداث نموده، کوچکترين صبيّهء من نيز تقويت روح
و تسليت خاطر موفوری احساس می نمايد. او و من هر دو اين پيام را
دهان بدهان ميرسانيم و بهر نفسی که ابلاغ ميگردد فی الفور سطوع انوار
در وجهش لامع و نمايان گردد و مشاكل معضله اش حلّ و معلوم شود و
افکار مظلمه اش مبدّل بنورانيّت و اميدواری بی مثيل گردد. مرقوم
نموده بوديد که اعلان عمومی من مرحم زخم ستمديدگان اين امر بود،
اين سعادت عظيمی است از برای من و همين را علامت مقبوليّت اين
تقديمی زهيد در ساحت کبريا دانم». و همچنين «توفيقی که در اظهار
احساسات قلبی و صدور خطابات علنی نصيب من گرديد آن نيز از
الطاف الهيّه است چه که يک سلسله از وقايع چون حلقات زنجير متتابعاً و
مترادفاً مرا احاطه نمود و بلا اراده بجانب مقصود سوق می داد تا آنکه
پرده از اسرار برداشته شد و حکمت وقايع آشکار گرديد و بيقين مبين
دانستم که يد غيبی در کار است که مرا بهدف اصلی دلالت و بمنظور
حقيقی هدايت مينمايد ... اندک اندک حجاب زائل گردد و احزان
منتفی شود ولی همين احزان و آلام در هر قدم مرا بحقيقت نزديک نمود.
پس چرا از غم بنالم و يا از اندوه فزع و بيقراری کنم».
در يکی از مکاتيب مؤثّر و گرانبهايش خطاب به يکی از دوستان امريکائی
خود مقيم پاريس مينگارد «اخيراً از جانب شخصی موسوم به حضرت
عبدالبهاء ابواب اميد و سعادت بر وجه من گشوده شد و در آثار مبارک
آن حضرت و پيام ملکوتی والد بزرگوارش حضرت بهاءالله مکنونات قلبی و
اشتياق درونی خويش را در درک حقيقت و معرفت واقعی ديانت
دريافتم. مقصود آن است که آثار و کتب اين دو نفس مقدّس مرا فوق
تصوّر تقويت و تأييد نمود و حال با قلبی طافح از سرور و اطمينان در
هر دقيقه و آن مستعدّ ترک عالم ناسوت هستم ولی از ساحت الهی مسألت
دارم مرا فرصتی عطا فرمايد تا بتوانم بانجام وظائفی که ادارهء آن را بر
عهده دارم موفّق گردم».
و نيز در يکی از شهادات اخير خويش مينويسد «آئين بهائی منادی
صلح و سلام است و مروّج حسن تفاهم در بين انام ... پيامش مصدّق
اديان الهيّه است و مبدأش موافق معتقدات سابقه، هيچ بابی را سدّ ننمايد
و هر سبيلی را مفتوح گذارد، در حينی که قلبم از مخاصمات متماديهء
پيروان مذاهب عديده محزون بود و روحم از حميّهء جاهليّهء آنان خسته و
آزرده نظرم به تعليمات بهائی بيفتاد و روح حقيقی حضرت مسيح که بسا
از نفوس بدان پی نبردهاند در آن تعاليم ظاهر و هويدا گشت». و همچنين
«آئين بهائی روح را اطمينان بخشد و قلب را اميد عطا نمايد، طالبان
سبيل ايقان را كلمات اب آسمانی چشمه ای است که در پی آن گمگشتگان
صحرای طلب باديهها پيموده و به نعمتش مرزوق و متنعّم گشته».
و نيز در نامه ای خطاب به مارثا روت مينويسد «حقيقت درخشنده و پر
عظمت حضرت بهاءالله پيوسته مرا معين و ظهير و دستگير و الهام
دهنده است، آنچه از خامهء من صادر شده غليان احساسات و بيان تشکّر و
امتنان از پرتو نورانی است که در قلب من افکنديد. اگر تصوّر مينمائيد
کمک من در اين خصوص مؤثّر بوده بينهايت مسرور و ممنونم. از تحرير
آن خطابات منظور آن بود که نفوس به اين حقيقت نزديک گردند زيرا
افرادی که نوشتجات مرا ميخوانند بسيارند».
تعلّقات و اشواق درونی ملکه او را بسوی کوی جانان رهسپار کرد و در
سفری که بشرق ادنی نمود قصد و نيّت خويش را در زيارت مقامات
مقدّسهء بهائی اظهار داشت و بهمراهی دختر کوچکترش از مدينهء مبارکهء
حيفا گذر کرد ولی در همان دم که در آستانهء تشرّف بعتبهء محبوب قرار
گرفت دخالت سياسيّون وی را از حصول اين مقصد عظيم باز داشت و
اين امر در قلب منير حضرت ورقهء مبارکهء عليا که بنهايت اشتياق انتظار
ورود و ترصّد ميهمان جليل القدر را داشتند ايجاد تأسّف و تأثّر فراوان
نمود. چند ماه بعد يعنی در ماه ژوئن ١٩٣١ملکه طيّ نامه ای شرح ما وقع
را برای مارثا روت بدين ترتيب بيان مينمايد «من و ايلينا هر دو از
زيارت مقامات مقدّسهء عليا ممنوع گشتيم و از اين حرمان و هجران در
غايت اسف و حسرتيم. در آن اوان امور مملکت در انقلاب شديد بود و
هر قدمی که از طرف من برداشته ميشد نوع ديگر تفسير ميگرديد و از
لحاظ سياست عليه من خاتمه می يافت. بديهی است اين اوضاع و احوال
مرا در رنج و تعب قرار می داد و نعمت آزادی را از من سلب مينمود ...
ولی جلوهء ايمان در جميع احيان زنده و پاينده است و من در خلال همهء
تحوّلات و ناملايمات پيوسته به آن حقيقت ناظر و متمسّكم ... بينهايت
مسرورم که مسافرت شما آنقدر سودبخش و پر اثر و ثمر بوده، اميدوارم
در جميع احيان مؤيّد و بنشر نفحات الهيّه موفّق باشيد چه که ميدانم چه
پيام گرانبهائی را حامليد وچه رائحهء طيّبه ای را از يک ارض به ارض ديگر ميرسانيد».
پس از اين يأس و حرمان آن ملکهء عالی مقام بيکی از رفقای دوران
صباوتش که در يکی از بيوت مسکونی هيكل مبارک حضرت بهاءالله در
قرب عكّا می زيسته می نويسد «از اظهار لطف شما ممنون و سپاسگزارم و
از استحضار بر اين امر که در جوار مدينهء حيفا بسر برده و چون من
در زمرهء پيروان آئين مقدّس بهائی وارديد بينهايت خرسند و مشعوفم
مخصوصاً خيلی خوشوقت شدم که دانستم افتخار اقامت بيتی را که موطئ
اقدام مبارک بوده حاصل نمودهايد. عکسهای ارسالی يک يک با نهايت علاقه
و دقّت ملاحظه گرديد، يقين است چنين مقرّ امنعی که بقدوم حضرت
بهاءالله مزيّن و باستقرار آن وجود مقدّس که محلّ ستايش و تجليل همهء
ما است متباهی گشته بغايت عزيز و ارجمند است».
آخرين شهادت عمومی ملکه راجع بامر الهی که آن را از صميم قلب معزّز
و محبوب ميشمرد دو سال قبل از صعودش صادر گرديد و در آن
شهادت مرقوم داشته «در اين اوان که جهان مواجه با چنين سر گردانی و
اضطراب شديد است بايد بيش از هر وقت باستقامت در عقيده قائم و
بآنچه علّت اتّحاد و اتّفاق است متشبّث باشيم و از نفاق و شقاق در گذريم.
تعاليم بهائی مانند نجم درّی نفوسی را که طالب هدايت الهی هستند
بسوی معرفت و اطمينان و صلح و سعادت نوع انسان رهبری ميکند».
ورقهء منجذبه مارثا روت در يکی از مقالاتش در وصف آن ملکهء نيک اختر
چنين مينويسد «مدّت ده سنه آن ملکهء عاليقدر و دخترش والاحضرت
شاهزاده خانم ايلينا، که اکنون به لقب آرک دوشس آنتون ملقّب است، با
کمال علاقه و اشتياق هر تأليفی را که دربارهء امر حضرت بهاءالله طبع و
نشر می يافت مطالعه مينمودند. نگارنده در سال ١٩٢٧ در قصر پليزور
واقع در سينايا به ملاقات عليا حضرت ملکه موفّق گرديد و آن موقعی بود
که اعليحضرت فرديناند پادشاه رومانی همسر ايشان فوت کرده بود. ملکه
مرا بنهايت مهربانی پذيرائی نمود و در باب تعاليم بهائی راجع به بقای
روح مذاکره شد در روی ميز و در روی ديوان مقداری از کتب بهائی
موجود بود و معلوم گرديد ملکه آثار مبارک را در خصوص عالم بعد و
حيات بعد از ممات مطالعه مينمايد. سپس از من تقاضا نمود تکبيرات
قلبی حضرتش را حضور ياران ايران و همچنين جمع کثيری از بهائيان
امريک که نسبت به معظّم لها در سفر قبلش به امريکا ابراز محبّت
نموده بودند ابلاغ نمايم. مجدّداً ملکه را در نوزدهم ماه ژانويه ١٩٢٨ در قصر سلطنتی بلگراد هنگامی که ملکه و والاحضرت ايلينا ميهمان ملکهء
يوگوسلاوی بودند ملاقات نمودم و در اين سفر بعضی از کتب بهائی را
همراه آورده بودند، از بيانات ملکهء عزيز که بخوبی در خاطر باقيمانده اين
كلمات است «آخرين اميد و آرزوی بشر در نيل به سعادت حقيقيّه قدرت
و عظمتی است که در تعاليم عاليهء بهائی موجود است. اين تعاليم بتدريج
بر جلوه و سطوع خواهد افزود و طالبان حقيقت را چراغ هدايت فرا راه خواهد داشت».
سپس در ملاقاتی که در کاخ کنتروسنی در شانزدهم فوريهء ١٩٣٤ دست
داد و عليا حضرت از طبع و انتشار کتاب بهاءالله و عصر جديد بلغت
رومانی در بخارست استحضار حاصل نمود اظهار داشت بينهايت از اينکه
ملّت وی از اين فوز عظيم يعنی حصول فرصت جهت مطالعهء اين کتاب
نفيس و گرانبها مفتخر گرديده مسرور است ... و امروز که چهارم فوريهء
١٩٣٦ ميلادی است بار ديگر در کاخ مذکور هنگام غروب آفتاب حضور
ملکه رسيدم. مجدّداً بکمال رأفت و محبّت مرا در کتابخانهء خويش که
بنور خفيف و ملايمی روشن نموده بود پذيرائی نمود. چه اوقات تاريخی
خوشی بود و چه لحظات دلکش و پر ارزشی. در اين ملاقات ملکه بيان
نمود موقعی که در لندن بوده بديدار يکی از اماء معزّز آن مدينه يعنی
ليدی بلامفيلد فائز شده و آن خانم محترم اصل لوح مبارک حضرت
بهاءالله را که باعزاز ملکهء ويکتوريا مادر بزرک ملکه صادر شده باو
ارائه داده و وی بزيارت آن توقيع منيع مفتخر گشته است. سپس راجع به
ترقّی و تقدّم امر الله خصوصاً در ممالک بالکان استفسار و دربارهء چند فقره
آثار مقدّسه از جمله کتاب مستطاب ايقان و منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله
صحبت نمود و از عظمت بيانات الهيّه اظهار حيرت و شگفتی کرد. عين
عبارت ملکه در اين باره چنين است «اگر نفوس آثار بهائی را بنفسه
مطالعه و در اطراف بيانات منزله تعمّق و تفرّس نمايند هر قدر از روح امر
دور باشند باز عظمت و نورانيّت آن را احساس خواهند نمود و بر سعهء
صدر خواهند افزود». سپس از ملکه پرسش نمودم آيا ممکن است برای
دوستان در خصوص سنجاق مرحمتی ايشان که از لحاظ تاريخی نزد
ياران فوق العاده عزيز و گرانبها است صحبت نمايم در پاسخ فرمودند «بلی
ميتوانيد» و شرح آن بدين قرار است:
اين ملکهء عزيز در سال ١٩٢٨ ميلادی بنگارنده هديه ای عنايت فرمود و
آن سنجاق بسيار زيبا و کم نظيری بود که چند سال قبل از طرف يکی
از اقارب ملکه، اعضای خاندان سلطنتی روس بوی اهدا شده بود. سنجاق
از قطعات طلا و نقره بصورت دو بال که روی آنها ذرّات دقيق الماس کار
شده بوسيلهء نگينی از مرواريد درشت بهم متّصل می شدند تشکيل يافته
بود. ملکه در حال تبسّم اظهار داشت «شما هميشه هديه و تحفه بديگران
ميدهيد اين بار من ميخواهم از طرف خود چيزی بشما اهدا کنم» بعد با
دست خود سنجاق را بسينهء من ملصق نمود.
همان هفته آن هديهء نفيس و گرانبها را بعنوان تقديمی به صندوق مشرق الاذکار بشيکاغو ارسال داشتم و اين موضوع در انجمن شور روحانی
بهائيان امريک که در بهار همان سال منعقد شده بود مورد شور و تبادل
نظر قرار گرفت. جمعی را عقيده بر اين بود که چون هديهء مذکور يادگار
اوّلين تاجداری است که برای اعتلا و پيشرفت امر حضرت بهاءالله قيام
نموده بايد در محلّی محفوظ نگهداشته شده و بنام وی باقی ماند. ليکن
نظر به آنکه در آن تاريخ جميع مساعی ياران متوجّه ارتفاع آن معبد
عظيم بود و هر کدام در تقديم تبرّعات از يکديگر سبقت می جستند رأی
انجمن بر آن تعلّق گرفت که سنجاق بمعرض فروش گذاشته شود. بالمآل
يکی از دوستان مخلص لس آنجلس از ايالت کاليفرنيا موسوم به مستر
ويلارد هچ سنجاق را خريداری و وجهش را بصندوق مشرق الاذکار
تقديم کرد. بر حسب اتّفاق مشارٌ اليه در سال ١٩٣١برای زيارت اعتاب
مقدّسه به ارض مقصود عزيمت نمود و آن هديهء عالی و نفيس را همراه
برد و شخصاً تقديم محفظهء آثار جبل کرمل کرد و بدين ترتيب منظور
آن دسته از ياران که بحفظ و نگهداری آن معتقد بودند حاصل گرديد
و يادگار آن ملکهء نيکو خصال در گنجينهء آثار و ذخائر متبرّکه قرار
گرفت و بمرور اعصار و قرون محفوظ و مصون باقی خواهد ماند.»
عليا حضرت ملکهء رومانيا در ماه ژوئيهء ١٩٣٨ ميلادی بملکوت ابهی صعود نمود و در اين حادثهء مؤلمه پيام تسليتی بنام جوامع بهائی عالم در شرق و غرب به صبيّه اش ملکهء يوگوسلاوی مخابره گرديد و اين جواب از طرف آن ملکه صدور يافت «از کافّهء پيروان امر حضرت بهاءالله صميمانه تشکّر ميکنم». محفل روحانی ملّی بهائيان ايران نيز بنمايندگی از جانب دوستان ايران در مهد امر الله مراتب تسليت و همدردی خود را طيّ نامه ای بلغت فارسی و انگليسی به فرزندش پادشاه رومانی و همچنين به خاندان
سلطنتی ابلاغ نمود. نامهء محبّت آميز ديگری هم مبنی بر تسليت و اظهار
تأثّر شديد از اين ضايعهء عظيم از طرف امة الله ميس مارثا روت بشاهزاده
خانم ايلينا فرستاده شد که بينهايت مورد تقدير قرار گرفت. و نيز
محافل تذکّر شايسته در مراکز مختلفهء بهائی برای ترقّی و تعالی روح آن
ملکهء جليل القدر برپا گرديد و در آن مجامع مراتب ايمان و ايقان آن
نفس نفيس بظهور حضرت بهاءالله اب آسمانی و معرفتش بمقام رسالت
حضرت سيّدالمرسلين و اعلانات و شهاداتش در اثبات اين امر ابدع اعظم
مورد تعظيم و تجليل وفير قرار گرفت. همچنين محفل روحانی ملّی بهائيان
ايالات متّحدهء امريکا و کانادا در جلسهء يادبودی که بافتخار ملکه در
اوّلين سال صعود وی از طرف وزير مختار رومانی در امريک در نمازخانهء
بيت اللّحم در كليسای بزرگ واشنگتن انعقاد يافته بود شرکت نمود و
مراتب تکريم و احترام خود را بوسيلهء حضور در کنيسه و تقديم تاج گلی
مجلّل از طرف ياران امريک ابراز داشت. اين احتفال عظيم که در آن
هيأت نمايندگی امريکا برياست وزير امور خارجهء آن دولت مشتمل بر
رؤسای دوائر دولتی و سران نيروی برّی و بحری امريک و همچنين
سفراء انگليس و فرانسه و ايطاليا و نمايندگان ساير دول اروپا حضور
بهم رسانده بودند بذکر مناقب و اوصاف آن ملکهء مؤمنهء موقنه که گذشته از
نام و مقام فنا ناپذيرش در ملکوت ابهی در حيات صوری و ناسوتی
خويش مورد علاقه و احترام بسياری از نفوس مهمّهء ارض و اعاظم رجال
خارج از حدود و ثغور مملکت خود واقع بود برگزار گرديد.
اقبال ملکهء رومانيا و شهادات عظيمه اش نسبت به پيام مقدّس الهی اوّلين
اثمار جنيّهء مرغوبه و کنوز مستوره ای است که حضرت بهاءالله از قبل در
ايّام سجن حضرتش اعلام و بشارت آن را در کتاب مستطاب اقدس
عنايت فرموده است قوله العظيم «طوبی لملک قام علی نصرة امری فی
مملکتی و انقطع عن سوائی ... ينبغی لكلٍّ ان يعزّزوه و يوقّروه و ينصروه
ليفتح المدن بمفاتيح اسمی المهيمن علی من فی ممالک الغيب و الشّهود انّه
بمنزلة البصر للبشر و الغرّة الغرّاء لجبين الانشاء و رأس الکرم لجسد
العالم انصروه يا اهل البهاء بالاموال و النّفوس»(مضمون: خوشا بحال پادشاهی که بر نصرت امر من در زمین من قیام نماید و از غیر من منقطه شود … شایسته است که کل به عزت و احترام و نصرت او پردازند که شهرها را به کلید اسم مهمین من بگشاید … او به منزله بصر از برای بشر است و زینت غرا بر جبین امکان و سرچشمه کرن برای جسد عالم. ای اهل بهاء با اموال و نفوستان به نصرت او پردازید).
جامعهء بهائی امريک که بخدمات بين المللی مبلّغهء شهيره مارثا روت عضو
ممتاز آن جامعه مفتخر و متباهی است در دوران اخير قرن اوّل بهائی
بهمّت و جانفشانی اعضايش چه در داخل و چه در خارج بفتوحات
و انتصارات باهرهای موفّق گرديده که در صفحات تاريخ بخطّ جلی ثبت
شدهاست. بنا بر اين اگر بگوئيم اين موفّقيّت های جسيمه که در سبيل تبليغ
و اعلاء كلمة الله حاصل شده مرهون نظم جديد التّأسيس الهی و اجراء نقشهء
عظيمهء مولای حنون محسوب و مسک الختام مساعی يکصد سالهء اوليای الهی
نسبت به امر مقدّس حضرت بهاءالله بشمار می آيد راه اغراق و مبالغه
نپيمودهايم. و نيز اگر ذکر شود پيروان امر حضرت بهاءالله در ايالات
متّحدهء امريک و کانادا در سنين اخيرهء اين قرن افخم اعظم در ميدان
خدمت گوی سبقت از همگنان ربوده و شاهد فتح و فيروزی را درآغوش
کشيده اند جای شگفتی نخواهد بود. موفّقيّت های اين جامعه طيّ دو
عقد اخير عصر رسولی و در مدّت پانزده سال اوّل عصر تکوين نشانهء
بارزی از انتصارات آتيهء آن ياران عزيز است که راه را برای ظفر و
نصرت نهائی صاف و هموار نموده است. حضرت اعلی روح الوجود
لرشحات دمه الاطهر فدا در يکصد سنه قبل اين كلمات عاليات از كلك
مبارکش درقيّوم الاسماء نازل «يا اهل المغرب اخرجوا من ديارکم لنصر الله»
و از قلم اعلی در کتاب اقدس رؤسای جماهير امريک باين حکم محکم و
دستور افخم اعظم مخاطب «يا ملوک امريقا و رؤساء الجمهور فيها... اجبروا الکسير بايادی العدل و کسّروا الصّحيح الظّالم بسياط اوامر ربّکم الآمر
الحکيم» (مضمون: ای شاهان امریکا و روسای جمهور … با ایادی عدل شکست خوردگان (مظلومان) را دستکیر شوید و و ظالمین را بعه تازیانه اوامر پروردگار منهزم کنید). همچنين هيكل قدم باشراق انوار سبحانی و سطوع تجلّيات الهی در افق غرب بشارت و اطمينان می فرمايد قوله العزيز «انّه اشرق من جهت الشّرق و ظهر فی الغرب آثاره». حضرت عبدالبهاء ارواحنا لعناياته الفدا نيز در اين باره ميفرمايد "نور الهی از شرق به غرب تابيده لکن در غرب سطوع شديد يافته" و در مقام ديگر مسطور «ثمّ اعلم بانّ الشّرق استضائت آفاقها بانوار الملکوت و عنقريب تتلألأ هذه الانوار فی مطالع الغرب اعظم من الشّرق». و نسبت به ايالات متّحدهء امريک اين عنايات لاتحصی از كلك ميثاق صادر «قطعهء امريک در نزد حقّ ميدان اشراق انوار است و کشور ظهور اسرار» و تأييد ميفرمايد که «در عوالم روحانيّه بخدمات فائقه موفّق و سرحلقهء ملل و نحل خواهد گرديد» (ترجمه) و آن جمهوری عظيم را اعظم ملّت آن قارّه خطاب و تصريح ميفرمايد که «مردم اين سرزمين را چنان استعداد و قابليّتی موجود که علم صلح عمومی بلند نمايند و خيمهء وحدت عالم انسانی برافرازند و در اين امر مبرم بر ساير امم پيشقدم گردند». و همچنين «اين ملّت بزرگ ميتواند بامری مباشرت نمايد که صفحات تاريخ عالم بدان تزيين يابد و السنهء امم بذکر و ثنای
او مألوف شود، مغبوط جهانيان گردد و مورد نظر عالميان». (ترجمه)
حضرت عبدالبهاء پس از استقرار بر سرير عهد و ميثاق الهی در اوّلين
قدم لوای امر حضرت بهاءالله را در قلب آن خطّهء مشتعله برافراشت
سپس بنفسه المقدّس آهنگ آن ديار نمود و از کران تا کران آن اقليم
وسيع به سير و سفر پرداخت و بابلاغ كلمة الله مألوف شد و حجر زاويهء
معبد عظيم الشّأنی را که بعداً بهمّت پيروان امر الهی در آن سرزمين ارتفاع
يافت بدست مبارکش بنهاد و در پايان حيات مقدّسش نقشهء ملکوتی و
فرمان يزدانی خطاب به آن حاميان حصن حصين صادر فرمود و آنانرا
مأموريّتی عظيم عنايت کرد تا بفتح روحانی ممالک و بلدان پردازند و
رايت امر جمال اقدس ابهی را در جميع اقطار و اکناف عالم برافرازند.
يکی از رؤسای جمهور آن ارض را که خدمات صلح جويانه اش نزد عموم
معروف و مشهوراست مورد عنايت و تمجيد قرار داد و افکار صائبه و
مشروعات و اقدامات عاليهء وی را بمنزلهء طليعهء صلح و سلام که حضرت
بهاءالله پيش بينی فرموده اند بشمرد و اظهار اميدواری فرمود که «نورانيّت
آسمانی از آن جهات بساير نقاط سرايت کند» (ترجمه) و«جميع آفاق را
روشن و منوّر نمايد». و در الواح مقدّسهء منزله از قلم معجز شيمش پيروان
امرالله را در آن اقليم مستعدّ «حواريّون حضرت بهاءالله» خطاب فرمود و
آن نفوس زکيّه را مطمئن و اميدوار ساخت که چون بعنايت ربّانی در اين
کار عظيم يعنی تبليغ و هدايت اهل عالم توفيق يابند «امريک مرکز
سنوحات رحمانيّه گردد و سرير ملکوت الهی در نهايت حشمت و جلال
استقرار يابد». و آنان را به اين بشارت مستبشر فرمود که «اين نداء الهی
چون از خطّهء امريک به اروپ و آسيا و افريک و استراليا و جزائر پاسيفيک
رسد احبّای امريک بر سرير سلطنت ابديّه جلوس نمايند و صيت
نورانيّت و هدايت ايشان به آفاق رسد و آوازهء بزرگواريشان جهانگير گردد».
جامعهء بهائی امريک که در ظلّ توجّهات مرکز عهد و ميثاق الهی حيات
روحانی حاصل نمود و در کنف عنايت و الطاف آن مولای عظيم پرورش
يافت و مورد اعطاف بی پايان مرکز پيمان قرار گرفت و به مأموريّت و
رسالت جليل مخصّص و منصوب گرديد در ايّام مبارک به تمهيد مقدّمات
جهت تأسيس مشرق الاذکار اقدام نمود، محلّ آن را خريداری کرد و پايه
و مبنای آن را بنهاد. مبلّغين و ناشرين نفحات مسکيّهء الهيّه را به شرق و
غرب برای اعلاء كلمهء يزدانی اعزام نمود. اساس حيات جامعه را بکمال
اتقان بنهاد و پس از افول کوکب ميثاق به تشييد آن معبد عظيم الشّأن
مألوف گرديد و در ارتفاع قصر مشيد نظم اداری بنهايت اهتمام قيام
نمود و در دفاع و حمايت امر الله بکوشيد. کوس استقلال آئين الهی را علی
ملأ الاشهاد بکوفت و در انتشار آثار و كلمات الهيّه جهد بليغ مبذول داشت.
در صيانت پيروان ستمديدهء امر الله مساعی مشکوره بمنصّهء ظهور رسانيد و
کمکهای مادّی و معنوی ابراز نمود. در دفع مخالفين و منع حملات مغلّين
همّت گماشت و قلب ملکه ای از ملکات را مجذوب امر حضرت ربّ الآيات
البيّنات گردانيد. اين فتوحات و انتصارات جليله در حينی که سنين قرن
اوّل بهائی رو باختتام ميرفت به طرح نقشهء جديدی از طرف آن جامعهء
شجيع منتهی گرديد و مساعی آن برگزيدگان امر حضرت رحمان در
اجرای مرحلهء اولای مأموريّتی که از طرف حضرت عبدالبهاء به آنان محوّل
يافته بود تمرکز يافت. نقشهء بديعهء هفت ساله تنظيم شد و تصميمات
لازمه جهت اتمام تزيينات خارجی مشرق الاذکار و مضاعفهء عدد محافل
روحانيّه در قارّهء امريکای شمالی و ازدياد مراکز امريّه در همان قارّه به
١٣٢٢ نقطه و استقرار نظم اداری بهائی در کافّهء ايالات متّحدهء امريکای
شمالی و کانادا و تأسيس مرکز قويمی در هر يک از بيست جمهوری
امريکای مرکزی و جنوبی و تزييد عدد ممالک مستقلّه واقع در نطاق وی
به شصت اقليم طبق نقشهء مذکوره اتّخاذ گرديد.
امّا آنچه جامعهء بهائی امريک را به چنين اقدامات و مشروعات جليله
برانگيخت و بچنين انتصارات و فتوحات باهره موفّق ساخت اقدم و اعظم
آن نصايح قلم اعلی و وعود و بشارات جمال اقدس ابهی و دستور اعزّ
اسنی نسبت به تأسيس مشارق اذکار در ممالک و بلدان بنام آن طلعت
منّان است، ديگر تعليمات مبارک حضرت عبدالبهاء که طيّ چهارده توقيع
منيع در اواخر ايّام حيات مبارک از كلك اطهر بافتخار ياران امريک مقيم
ايالات مغرب و مرکز و شمال شرقی و جنوب ممالک متّحده و اقليم کانادا
عزّ نزول يافت و رسالت عظيمی به آن باسلان ميدان عرفان عنايت شد،
ديگر بيانات و اشاراتی که از لسان مبارک راجع به عظمت مشرق الاذکار و
تأثيرات عجيبهء آن در پيشرفت امر الله در آن قارّه جاری گرديد، ديگر
نفوذ نظم اداری جديد التّأسيس که موجب پيشرفت و تقويت روح خدمت
و همکاری بين دوستان و ياران الهی در آن سامان شد، ديگر اقدامات و
خدمات گرانبهای مبلّغهء شهيره مارثا روت که با آنکه از آثار و الواح جز
تعداد قليلی که بنحو ناقص بزبان انگليسی ترجمه شده بود چيزی در
دست نداشت متوكّلاً علی الله قيام نمود و بجنوب امريکا سفر کرد و در
بلاد مهمّهء آن قارّهء وسيعه به نشر نفحات و تبشير ملکوت دمساز و مألوف
گشت، ديگر تهوّر و شجاعت و قيام و جانفشانی امة الله الموقنه کيث رانسوم
کهلر اوّلين شهيد جامعهء امريک که بمهد امر الله توجّه نمود و در
ملاقات های متعدّدی که از رجال و مصادر امور و علما و رؤسای دوائر
حکومت بعمل آورد از حقوق مسلوبهء برادران و خواهران روحانی خويش
در آن کشور مقدّس دفاع کرد و هفت عرضحال و درخواست بمقام
سلطنت تقديم داشت و بدون توجّه به تقدّم سنّ و انحراف مزاج بخدمات
فائقهء خويش ادامه داد تا عاقبت در مدينهء اصفهان روح پاکش بملکوت
ابهی عروج نمود، ديگر از عوامل و موجباتی که اعضاء آن جامعهء غيور
را به فداکاریهای جديد برانگيخت و روح شجاعت و استقامت در کالبد آن
نفوس زکيّه بدميد اشتياق و ولع موفوری بود که نسبت به تقويت و
استحکام خدمات جمعی از مهاجران عزيز در امريکای جنوبی و مرکزی
ابراز داشتند. اين ناشران امر الهی و رافعان لوای يزدانی بدواً به تشکيل
اوّلين مرکز امری در کشور برزيل پرداختند سپس بدور قارّهء امريکای
لاتين بحرکت آمده جزائر وست اينديز را بازديد و بنشر اوراق و آثار
امريّه در ممالک و ديار مختلفهء امريکای مرکزی و جنوبی مبادرت نمودند.
مسألهء ديگر که آنان را بيش از پيش به قيام و اقدام عاشقانه تحريک
ميکرد مسؤليّت شديدی بود که در قبال اوضاع متزلزل و منقلب بين المللی
که روز بروز بر وخامت می افزود در خود احساس می نمودند، ديگر
عنايت و التفات به اين امر خطير که قرن اوّل بهائی بسرعت رو باختتام
است و مشروعی را که سی سنه قبل با عشق و علاقهء مفرط آغاز نموده
بودند بايد بپايان رسانند، اين مجاهدان امر يزدان و فارسان مضمار
ايقان از وسعت و عظمت ميدان خدمت نهراسيدند و بقدرت جوامع
مذهبی که صف مخالفی در مقابل امر الله تشکيل داده بودند وقعی ننهادند
و بآشفتگی و عدم ثبات سياسی پاره ای از ممالک که در آن نقاط قصد
توطّن داشتند اعتنا ننمودند و از اختلاف اقاليم و عدم مساعدت آب و
هوا در نقاط مورد مهاجرت مأيوس نگشتند و از فقدان آشنائی نسبت به
زبان و آداب و رسوم و حالات ملل مختلفه مخمود نشدند بلکه با توجّه به
شؤون و حوائج مبرمهء جامعه در قارّهء امريکا کثلّة واحده قيام و بطرح و
تمشيت نقشهء بديعه بکمال دقّت و انتظام مباشرت نمودند و اهداف ثلاثهء
مقرّره يعنی تشکيل محفل روحانی در هر يک از ايالات و ولايات غير
مفتوحهء امريکای شمالی و تأسيس مرکز جداگانه ای در هر يک از جماهير
امريکای مرکزی و جنوبی و تکميل تزيينات خارجی مشرق الاذکار را
بکمال موفّقيّت خاتمه دادند.
برای تنفيذ اين نقشهء مقدّس و عظيم طرحها اتّخاذ گرديد و صدها
فعّاليّت اداری و تربيتی از طرف مجريان نقشه بمورد اجرا گذاشته شد.
ياران الهی به تقديم تبرّعات کريمانه اقدام نمودند و بوسيلهء تأسيس لجنهء
مخصوص برای ابلاغ كلمة الله و اعزام مهاجرين به امريکای مرکزی و
جنوبی و ايجاد لجنه های تبليغی ناحيه ای و تشکيل مدرسهء بين المللی جهت
تهيّه و تمرين مبلّغين بهائی و توطّن مهاجرين در نقاط غير مفتوحه و
سر کشی و سير و سفر مبلّغين سيّار و نشر آثار الهيّه بالسنهء اسپانيولی و
پرتقالی و تنظيم دوره های درس تبليغ و بسط خدمات امريّه توسّط
جمعيّت ها و محافل روحانيّهء محلّيّه و انتشار امر الله از طريق مطبوعات و
راديو و ارائهء فيلمهای مشرق الاذکار و مدلهای آن و اقامهء کنفرانسهای
بين الجوامع و ايراد نطق و خطابات در دانشگاهها و دانشکدهها و بالاخره
تقويت دروس تبليغی و بحث و مداقّه در مسائل مربوط به امريکای لاتين
در مدارس تابستانه به تحقّق اين منظور متعالی يعنی انجام نقشهء هفت ساله
مبادرت نمودند تا اين مشروع جليل که بزرگترين مجهودات و خدمات
دسته جمعی پيروان امر حضرت بهاءالله در قرن اوّل بهائی را تشکيل
ميدهد بتاج موفّقيّت متوّج گرديد.
در پايان اين قرن مقدّس نه تنها امر عظيم و خطير مشرق الاذکار شانزده ماه
قبل از موقع مقرّر انجام پذيرفت بلکه بجای تشکيل يک نقطه در هر يک از جمهوريّات مفتوحه که بمنزلهء هستهء مرکزی آن محسوب ميگرديد محافل روحانيّه در شهر های مکزيکو و پوئبلا در مکزيک، بوئنوس آيرس در آرژانتين، گواتمالا در گواتمالا، سانتياگو در شيلی، مونته ويدئو در اروگوئه، کيتو در اکوادر، بوگوتا در كلومبيا، ليما در پرو، آسانسيون در پاراگوئه، تگوسيگالپا در هندوراس، سان سالوادر در ال سالوادور، سان خوزه و پنتارناس در کستاريکا، هاوانا در کوبا و پرتو پرنس در هائيتی تأسيس گرديد.
بعلاوه بسط و انتشار امر الله که احبّای بال و پر گشودهء امريکای لاتين نيز در آن شرکت نموده بودند بکمال اهتمام تعقيب گرديد و اين امر مهمّ در جمهوري های مکزيک و برزيل و آرژانتين و شيلی و پاناما و کستاريکا تحقّق پذيرفت و ياران الهی نه تنها در عواصم جمهوريهای امريکای جنوبی بلکه در مراکزی مانند وراکروز و کانانی و تاکوبايا در مکزيک، بالبوآ و کريستوبال در پاناما،
رسيف در برزيل، گواياکيل و امباتو در اکوادر و بالاخره تاموکو و ماژلان
در شيلی توطّن اختيار نمودند. محافل روحانيّهء بهائيان سان خوزه و مکزيکو
سيتی تسجيل گرديد و در شهر اخير مرکز بهائی متضمّن کتابخانه و
قرائتخانه و سالن کنفرانس داير شد. سيمپوزيوم جوانان بهائی در هاوانا و
بوئنوس آيرس و سانتياگو در موقع خود انعقاد يافت و مرکز مخصوص
جهت توزيع آثار در امريکای جنوبی در بوئنوس آيرس تأسيس گرديد.
اين فتوحات و انتصارات در مراحل اوّليّه از برکت قيام و جانفشانی نفس
مقدّسی که وجودش مايهء ائتلاف و وحدت روحانی دو قارّهء اروپ و امريک
محسوب، بهره مند گرديد و از انفاس زکيّهء طيّبه اش برخوردار شد. اين
آيت هدی و منادی ملأ اعلی که از اوان طلوع نيّر ميثاق به تأسيس اوّلين
مرکز بهائی در قارّهء اروپ و اقليم کانادا اقدام نموده بود در حينی که هفتاد
سنه از مراحل عمر عزيزش ميگذشت با وجود تکسّر و انحراف مزاج
بسفر شش هزار ميلی آرژانتين مبادرت ورزيد و تازه در آستانهء خدمات
مهاجرتی خويش قدم نهاده بود که ناگهان از جهان ناسوت بعالم ملکوت
صعود نمود و روح پاکش در رفارف قدس مأوی گزيد و بسبب اين
جانفشانی و فداکاری عظيم امر تبليغ و اعلاء كلمة الله در آن سرزمين
تقويت شديد پذيرفت و خطّهء آرژانتين مرکز نشر و اشاعهء آثار بهائی و
منشأ خدمات و فعّاليّت روحانی گرديد و در اثر اين مرکزيّت گوی
سبقت از ساير جماهير امريکای جنوبی بربود.
خدمات و جانفشانی های ارواح مقدّسه و حقائق نورانيّه مانند می مکسول
که در سرزمين آرژانتين آرامگاه ابدی خود مقرّ يافته و هايد دان
که رمسش در مدينهء سيدنی ماو راء بحار مستقرّ گرديده و کيث رانسوم
کهلر که در نقطهء بعيدهء اصفهان بخاک سپرده شده و سوزان مودی و
ليليان کپيس و همکاران شجيع و مخلص آنان که در طهران مدفون
گرديده و لوا گتسينگر که برای ابد در آغوش برّ مصر مأوی گزيده و
بالاخره مارثا روت که در محيط اعظم لانه و آشيانه ساخته کلّاً پرتوی بر
جامعهء بهائيان امريک افکنده که بدوام ملک و ملکوت روشن و تابنده خواهد بود و اکنون در اين احتفال تاريخی که نمايندگان آن جامعهء عظيمه برپا کرده اند السن كلّ به تقدير و تجليل خدمات فائقهء آن برگزيدگان امر حضرت يزدان مألوف و بذکر محامد و نعوتشان مشغول است و اين ستايش و نيايش الی الابد پاينده و برقرار و بمرور دهور زنده و جاودان خواهد ماند.
و نيز در اين موقع خطير که امنای الهی و ياران رحمانی از سراسر
جمهوريهای مختلفهء امريک در اين معبد جليل، اعلی و اشرف معبدی که
تا کنون بنام حضرت بهاءالله مرتفع شده، مجتمع گشته و بکمال سرور و
حبور در جشن ختام قرن اوّل اظهار امر حضرت اعلی، مطلع اين کور
اعظم و مبدأ دور اتمّ و همچنين ميلاد مسعود حضرت عبدالبهاء
روح الوجود له الفدا و پنجاهمين سنهء استقرار امر الله در ديار غربيّه در
جوار نخستين مرکز امری بهائی در خطّهء باختر شرکت نموده اند، قلوب از
اختتام مرحلهء اولای نقشهء تبليغی که يد قدرت مرکز ميثاق ترسيم فرموده
مالامال ابتهاج و سرور است و از اين توفيق عظيم غرق دريای بهجت و
حبور، موفّقيّتی که انوار سرمديش جوامع بهائی شرق و غرب را منوّر
نموده و در صفحات تاريخ قرن اوّل بهائی با خطّ جلی و كلمات زرّين
مثبوت و مسطور خواهد گرديد.
نظرات
ارسال یک نظر