موسیقی از علوم ممدوحه درگاه کبریا
«موسيقی از علوم ممدوحه در درگاه کبرياست. بايد در جوامع کبری و صوامع عظمی بابدع نغمات ترتيل آيات نمائی و چنان آهنگی در مشرق الاذکار بلند کنی که ملاء اعلی باهتزاز آيد. ملاحظه کن که نظر باين جهت فنّ موسيقی چقدر ممدوح و مقبول است. اگر توانی الحان و انغام (نغمه ها) و ايقاع (هم آهنگ ساختن آوازها و سروده - فنّ موسیقی) و مقاماتِ (پرده و آهنگ موسیقی) روحانی بکار بر.
موسيقی ناسوتی (زمینی) را تطبيق بر ترتيل (با لحن و نغمه تلاوت کردن) لاهوتی (الهی) کن. آنوقت ملاحظه فرمائی چقدر تاثير دارد و چه روح و حيات رحمانی بخشد. نغمه و آهنگی بلند کن که بلبلانِ اسرار را سرمست و بيقرار نمائی.
در ميان بعضی از ملل شرق نغمه و آهنگ مذموم بود. ولی در اين دور
بديع، نور مبين در الواح مقدّس تصريح فرمود که آهنگ و آواز، رِزقِ (روزی -غذا) روحانیِ قلوب و ارواح است. فنّ موسيقی از فنون ممدوحه است و سبب رقّت قلوب مغمومه.
پس ای شهناز بآوازی جانفزا آيات و کلمات الهيّه را در مجامع و محافل بآهنگی بديع بنواز تا قلوب مستمعين از قيود (قید و بند) غموم و هموم (احزان) آزاد گردد و دل و جان بهيجان آيد و تبتّل و تضرّع بملکوت ابهی کند».
«ای باربَد الهی، هر چند سَلَف (پیشینیان) در فنّ موسيقی مهارتی نمودند و الحانی بديع بسرودند، شهیر آفاق گشتند و سرور عشّاق، ابيات عاشقانه بالحان بيات بنواختند و در انجمن عالَم نوائی بلند نمودند، در صحرای فراق بآهنگ حجاز (یکی از گوشه های موسیقی) ولوله در عراق انداختند، ولی نغمه الهی را تأثيری ديگر و آهنگ آسمانی را جذب و ولهی ديگر.
در اين عصر طيورِ انس در حدائق قدس بايد آواز شهنازی بلند کنند که مرغان چمن را بوجد و پرواز آرند. در اين جشن الهی و بزم ربّانی چنان عود و رودی بسرود آرند و چنگ و چغانه ای بنوازند که شرق و غرب را سرور و شادمانی دهند و حبور و کامرانی بخشند.
حال تو آهنگ آن چنگ را بلند کن و سرود آن عود بزن که باربد را جان به کالبد دهی. و رودکی را آسودگی بخشی، فارياب بی تاب کنی، و ابن سينا را به سينای الهی دلالت نمائی».
«هر چند اصوات عبارت از تموّجات هوائيّه است که در عصب صماخ گوش تاثير نمايد، و تموجاّت هوا عَرَضی از اَعراض است که قائم بهواست، با وجود اين ملاحظه مينمائيد که چگونه تأثير در ارواح دارد. آهنگ بديع روح را طيران دهد و قلب را باهتزاز آرد"٠
«اصوات و الحان بديعه و آهنگ و آوازهای خوش عرضی است که بر هوا عارض ميشود. زيرا صوت يعنی عبارت از تموجات هوائيه است و از تموج هوا اعصاب صماخ گوش متأثّر شود و استماع حاصل گردد. حال ملاحظه کنيد که تموجّات هوا که عَرَضی از اَعراض است و
هيچ شمرده شود، روح انسان را بجذب و وله آرد و بنهايت درجه تاثير
بخشد. گريان کند، خندان کند. شايد بدرجه ای آيد که بمخاطره
اندازد. پس ملاحظه کنيد چه مناسبتی بين روح انسان و تموّج هواست که اهتزاز هوا سبب شود انسان را از حالی به حالی اندازد و بکلّی منقلب نمايد، بلکه صبرو قرار از برای او نگذارد.
ملاحظه کنيد که چقدر اين قضيه عجيب است، زيرا از خواننده چيزی خروج نيابد و در مستمع دخول ننمايد. با وجود اين تأثيرات عظيمه روحانيّه حاصل شود. پس اين ارتباط عظيم کائنات را لابد از تاثيرات و تأثرّات معنويّه است. چنانکه ذکر شد که چگونه اين اعضاء و اجزای انسان متأثرّ و مؤثّر در يکديگرند. مثلاً چشم نظر کند، قلب متأثّر شود. گوش استماع کند، روح متأثّر شود . قلب فارغ شود، فکر گشايش يابد و از برای جميع اعضای انسان حالت خوش حاصل آيد...».
موسیقی آیتی از آیات الهی
خطاب بجوانی که معلّم موسیقی در ارتش بود ميفرمايند :
«موسيقی آيتی (نشانه) از آيات الهی است. چنانچه آن موسيقی اجسام را بحرکت و هيجان آرد، موسيقی الهی و ندای آسمانی قلوب و ارواح را اهتزاز بخشد. انبيای الهی معلم اين موسيقی روحانيند. لهذا اميدوارم تو اين نغمه و آهنگ ملکوتی را بشنوی. چنانچه از موسيقی ظاهری لشکر و کشور را جنبش ميدهی، از اين موسيقی الهی ارواح و عقول را طرب و سرور سرمدی بخشی»
«هنر موسيقي آسماني و موثر است. موسيقي مائده روح و جان است. با نيروي سحرآميز موسيقي، روح انسان تعالي مي يابد. موسيقي هيجان و تاثير شديدي در قلوب اطفال ايجاد مي كند. زيرا قلوبشان پاك و بي آلايش است و نغمات موسيقي در آن تاثير شايان دارد و استعدادهاي نهفته اي كه در قلوبشان به وديعه نهاده شده از طريق موسيقي ظهور و بروز مينمايد. پس شما بايد سعي كنيد تا آن استعدادها را بحد کمال برسانيد و بآنها بياموزيد كه با لحني دلپذير و موثر بخوانند. هر طفلي بايد قدري موسيقي بداند زيرا بدون اطلاع از اين هنر لذت واقعي از الحان و نغمات خوش ميسر نخواهد بود».
معلّمان و علم موسیقی
معلم يعني مربي حقيقي كه مظهر صفات الهيه است و يكي از صفات او صفت ربوبيت است و از جمله صفات حق سبحانه و تعالي ابوت است چه او مبد هستي و وجود است و مطلع اسما و صفات الهيه و مرآتي است كه حكايت از آن شمس ِحقيقت نمايد.
و اما معلم به اصطلاحِ فلاسفه شخصي است كه نظير ندارد. تا حال دو معلم در ميان فلاسفه آمدهاند. یکی ارسطو طالیس که در جمیع فنون عصر خود ماهر بود. و ثانی فارابی که تقریر داد که من معلم ثانیم. چون پادشاه استاد هر فني از فنون را حاضر كرد، او با جميع مقابلي نمود. حتي با اول معلمِ موسيقي و بر همه غالب آمد. آن وقت لقب معلم ثاني باو داده شد.
ثالث ابن سينا بود كه چنين انجمن هم در زمان او تشكيل گشت او بر جميع غالب شد مگر بر معلم موسيقي كه مثل از بود. لهذا لقب معلمي باو ندادند ولي او را رئيس گفتند، چه كه در علم موسيقي نظير داشت. اين اصطلاحات فلاسفه است.
موسیقی تاثیر در روحانیات دارد
نغمات عبارت از تموجات هوائيه است كه از آن پرده هاي گوش متاثر مي شود و نغمه و صوتِ مليحِ عادي هر چند جسمانيست لكن تاثير در روح دارد. مانند نظافت و لطافتِ هوا و محل و فضا و منظر خوش و روائح طيبه كه سبب حصول سرور روحانيت و فراغت قلب ميشود.
با آنكه اين شئون جسماني است اما تاثيرات كليه در ارواح دارد.
نظرات
ارسال یک نظر