رد شدن به محتوای اصلی

عالم انسانی محتاج به دو بال است

 




دو بال عالم انسانی

 

...... و همچنين (حضرت بهاءالله) وحدت نوع را اعلان نمود که نساء (بانوان) و رجال (آقایان) کلّ در حقوق مساوی. بهيچوجه امتيازی در ميان نيست. زيرا جميع انسانند فقط احتياج بتربيت دارند. 

 

اگر نساء مانند رجال تربيت شوند هيچ شبهه ای نيست که امتيازی نخواهد ماند. زيرا عالم انسانی مانند طيور (پرندگان) محتاج بدو جناح (بال) است. يک اناث (مؤنث ها - زنان) و يکی ذکور (مذکّر ها - مردان). مرغ با يک بال پرواز نتواند. نقص يک بال سبب وَبال (بدبختی - عذاب) بالِ ديگر است. عالم بشر عبارت از دو دَست است. چون دستی ناقص مانَد، دستِ کامل هم از وظيفهء خويش باز ماند.

 

 

 


خدا جميع بشر را خلق کرده. جميع را عقل و دانش عنايت فرموده و جميع را دو چشم و دو گوش داده دو دست و دو پا عطا کرده. در ميان امتيازی نگذارده است. لهذا چرا بايد نساء از رجال پست تر باشند؟ عدالت الهی قبول نميکند. عدلِ الهی کلّ را مساوی خلق فرموده در نزد خدا ذکور و اناثی نيست. هر کس قلبش پاک تر عملش بهتر در نزد خدا مقبول تر. خواه زن باشد، خواه مرد. 

 

چه بسيار زنان پيدا شده اند که فَخر رجال بوده اند. مثل حضرت مريم که فخر رجال بوده. مريم مجدليّه غبطهء رجال بود. مريم امّ يعقوب (مادر یعقوب) قدوه (پیشوا - مورد تأسی) رجال بود. آسيه دختر فرعون فخر رجال بود. سارا زن ابراهيم فخر رجال بود. و همچنين امثال آنها بسيار است. حضرت فاطمه شمع انجمن نساء بود. حضرت قرّة‌العين کوکب نورانی روشن بود. و در اين عصراليوم در ايران زنانی هستند که فخر رجالند. عالمند، شاعرند، واقفند در نهايت شجاعت هستند.

 

 

 


اهمیت تربیت بانوان 

 

تربيت نساء اعظم و اهمّ از تربيت رجال است. زيرا اين دختران روزی مادران شوند و اطفال را مادر تربيت ميکند. اوّل معلّمِ اطفال مادرانند. لهذا بايد در نهايت کمال و علم و فضل باشند .. و اگر مادران ناقص باشند  اطفال نادان و جاهل گردند.

 

مساوات حقوق بين ذکور و اناث مانع حرب (جنگ)‌ و قتال است. زيرا نسوان راضی بجنگ و جدال نشوند. اين جوانان در نزد مادران خيلی عزيزند. هرگز راضی نميشوند که آنها در ميدان قتال رفته و خون خود را بريزند. جوانی را که بيست سال مادر در نهايت زحمت و مشقّت تربيت نموده، آيا راضی خواهد شد که در ميدان حرب پاره پاره گردد؟ هيچ مادری راضی نميشود ولو هر اوهامی (خیال ها - گمان ها) بعنوان محبّت وطن و وحدت سياسی، وحدت جنسی، وحدت نژاد و وحدت مملکت اظهار دارند و بگويند که اين جوانان بايد بروند و برای اين اوهامات کشته شوند.

 

لهذا وقتيکه اعلان مساوات بين زن و مرد شد يقين است که حرب از ميان بشر برداشته خواهد شد و هيچ اطفال انسانی را فدای اوهام نخواهند کرد.

 

 تا مساوات تامّه بين ذکور و اناث در حقوق حاصل نشود عالم انسانی ترقّيات خارق العاده ننمايد. زنان يک رکن مهمّ از دو رکن عظيمند و اوّل مربّی و معلّم انسانی.

 

زيرا معلّمِ اطفالِ خردسال مادرانند. آنان تأسيس اخلاق کنند و اطفال را تربيت نمايند. بعد در مدارس کبری تحصيل ميکنند. حالا اگر مربّی و معلّم ناقص باشد چگونه مربّی کامل گردد؟ 

 

پس ترقّی نساء سبب ترقّی مردان است. لهذا بايد نساء را تربيت کامل نمود تا بدرجه رجال رسند. زنان هم همان تعليمات و امتيازات را بدست آرند تا همچنانکه در حيات مشترک با رجالند، در کمالات عالم انسانی نيز مشترک شوند. و البتّه اشتراک در کمال از نتائج تساوی در حقوق است. 

 

عالم انسانی را دو بال است يک بال ذکور و يک بال اناث. بايد هر دو بال قوی باشد تا عالم انسانی پرواز کند. امّا تا يک بال قوی و يک بال ضعيف مرغ پرواز نکند حرکتش بطیء (کند - آهسته)‌  است.

 

 

 

 


خداوند هر دو را بشر خلق کرده و در جميع قوی مشترک فرموده هيچ امتيازی نداده. چيزی که خداوند نداده، چگونه ما بدهيم؟ ما بايد تابع سياست الهی باشيم. 

 

از اين گذشته در عالمِ حيوان نيز ذکور و اناث است امّا هيچ امتيازی نيست. در عالم نبات ذکور و اناث است و هيچ امتيازی نه با وجود آنکه از عقول محرومند قوّهء مميّزه ٰ(تمیز و تشخیص دهنده) ندارند. 

 

ما که بفيض عقل موفّقيم و قوّه مميّزه (تمیز و تشخیص دهنده) داريم، چگونه چنين چيزی را روا بداريم که مخالفِ عقل است؟

 

 

 

 

 

ترقی بانوان حلال امور مشکله

 

اگر جمعيّت نساء ترقّی و اقتدار پيدا نمايند، بسياری از اموری را که حال از عهده بر نميآيند جاری و مجری خواهند داشت

 

امروز اعظم مصائب عالم حرب است. عالم انسانی راحت نيست و حرب دائمی است. زيرا جميع دول مستمرّاً در تهيّهء حربند. 

 

حال چون زنان در اين قرن به حرکت آمده اند، بايد اين را مدّ نظر داشته باشند تا امر صلح عمومی ترويج شود وحدت عالم انسانی ظاهر گردد. فضائل بشر جلوه نمايد. قلوب ملل بهم ارتباط جويد. تعصّب دينی و مذهبی بر طرف شود. تعصّب جنسی زائل گردد. تعصّب سياسی نماند. و تعصّب وطنی از ميان برخيزد. زيرا جمعيّت بشر يک عائله اند و جميع اولاد آدم. همه فرزندان خدا هستند جميع ممالک يک کره و يک وطن است و جميع اُمم بندگان يک خداوند. 

 

انسان صورت و مَثَل الهی است

 

در تورات است که خدا فرمود انسانی را خلق کنم به صورت و مثال خود و در حديث رسول الله ميفرمايد : «خلق الله آدم علی صورته» (مضمون: خداوند آدم را به صورت خود خلق فرمود). مقصد از اين صورت، صورتِ رحمانی است. يعنی انسان صورتِ رحمان است و مظهرِ صفاتِ يزدان. خدا حيّ است، انسان هم حيّ است. خدا بصير است، انسان هم بصير است. خدا سميع است، انسان هم سميع است. خدا مقتدر است، انسان هم مقتدر است. پس انسان آيت رحمن است. صورت و مثال الهی است. و اين تعميم (عمومیّت) دارد و اختصاص برجال دونِ نساء ندارد.

 

چه نزد خدا ذکور و اناثی نيست. هر کس کاملتر مقرّب تر. خواه مرد باشد خواه زن. امّا تا حال زنان مثل مردان تربيت نشده اند. اگر آن قسم تربيت شوند مثل مردان ميشوند.


 

 


چون بتاريخ نظر کنيم ببينيم چقدر از مشاهير زنان بوده اند. چه در عالم اديان چه در عالم سياسی. در دين موسی زنی سبب نجات و فتوحات بنی اسرائيل شد. در عالم مسيحی مريم مجدليّه سبب ثبوت حواريّون گرديد. جميع حواريّان بعد از مسيح مضطرب شدند. لکن مريم مجدليّه مانند شير مستقيم ماند. در زمان محمّد دو زن بودند که اعلم از ساير نساء بودند و مروّج شريعت اسلام گشتند.

 

پس معلوم شد زنان نيز مشاهيری دارند. و در عالم سياست البتّه کيفيّت زنوبيا را در پالمير شنيده ايد که امپراطوری آلمان را بزلزله در آورد. هنگام حرکت تاجی بر سر نهاد. لباس ارغوانی پوشيد موی را پريشان نمود. شمشير را در دست گرفته چنان سرداری نمود که لشکر مخالف را تباه ساخت. آخر خود امپراطور مجبور بر آن شد بنفسه در حرب حاضر شود. مدّت دو سال پالمير را محاصره کرد نهايت نتوانست بشجاعت حمله کند چون آذوقه تمام شد تسليم گرديد.


 

 


ببينيد چقدر شجاع بود که در مدّت دو سال امپراطور بر او غلبه نتوانست. و همچنين حکايت کلوپترا و امثال آن را شنيده ايد.

 

در اين امر بهائی نيز قرّة‌العين بود در نهايت فصاحت و بلاغت. ابيات و آثار قلم او موجود است. جميع فُصَحای (جمع فصیح) شرق او را توصيف نمودند. چنان سطوتی داشت که در مباحثه با علماء هميشه غالب بود. جرئت مباحثه با او نداشتند. چون مروّج اين امر بود، حکومت او را حبس و اذيّت نمود. ولی او ابداً ساکت نشد. در حبس فرياد ميزد و نفوس را هدايت ميکرد. عاقبت حکم به قتل او دادند. او در نهايت شجاعت ابداً فتور نياورد. 

 

در خانهء والی شهر حبس بود. از قضا در آنجا عروسی بود و اسباب عيش و طرب و ساز و نغمه و آواز و اکل و شرب جميع مهيّا. لکن قرّة‌العين چنان زبانی گشود که جميع اسباب عيش و عشرت را گذارده دور او جمع شدند. کسی اعتنائی بعروسی ننمود همه حيران و او تنها ناطق بود. تا آنکه شاه حکم بقتل او نمود او با آنکه در عمر خود زينت نميکرد آن روز خود را زينت نمود همه حيران ماندند. باو گفتند: چه ميکنی؟ گفت عروسی من است.

 

در نهايت وقار و سکون بآن باغ (باغ ایلخانی) رفت. همه ميگفتند او را ميکشند. ولی او همان نحو فرياد ميزد که آن صوتِ صافور (صدای شیپور) که در انجيل است منم. با اينحالت در باغ او را شهيد کرده بچاه انداختند.



قسمتی از پیام ۲۰۰۸ بیت العدل، نهاد بین المللی اداری بهایی، به بهائیان ایران  


به طور قطع مسائل گوناگونی فکر مردم آن سرزمین را که برای پیشرفت و ترقّی ایران میکوشند به خود مشغول داشته است و بدون شک یکی از اساسی ترین آنها نیاز مبرم به رفع موانع پیشرفت زنان در جامعه میباشد.

 تساوی حقوق زن و مرد برای شما امری ساخته و پرداختۀ دنیای غرب نیست بلکه حقیقتی روحانی و همگانی و جنبه ای از ماهیّت نوع انسان است که صد و پنجاه سال پیش حضرت بهاءالله آن را در وطن خویش، ایران، تعلیم فرمودند. احترام به حقوق زنان و پذیرفتن برابری آن با حقوق مردان از مستلزمات عدالت اجتماعی و موجب تقویت و استحکام زندگی خانوادگی است و با متعالیترین مراتب تنزیه و تقدیس هماهنگ میباشد. رفع موانع ترقّی اجتماعی زنان شرطی اساسی برای احیا و اعتلای هر ملّت، و رکنی از ارکان صلح عمومی و عاملی بنیادی برای پیشرفت تمدّن بشری است. حضرت عبدالبهاء میفرمایند:

عالم انسانی را دو بال است يک بال رجال و يک بال نساء تا دو بال متساوی نگردد مرغ پرواز ننمايد اگر يک بال ضعيف باشد پرواز ممكن نيست تا عالم نساء متساوی با عالم رجال در تحصيل فضائل و كمالات نشود فلاح و نجاح چنانكه بايد و شايد ممتنع و محال.

شما عزیزان برای کمک به پیشبرد این اصل مهم موقعیّتی خاصّ و مناسب دارید. طاهره، آن شیرزن بی مثیل تاریخ ایران، در سال ۱۲۲۷ شمسی، زمانی که فعّالیّتهای مربوط به بهبود اوضاع اجتماعی زنان در بعضی از نقاط عالم تازه در حال نضج (رسیدن - جان گرفتن) گرفتن بود، شجاعانه به دفاع از آزادی زنان قیام نمود. از همان زمان، شما نسل های پیاپیِ فرزندانِ خود را اعمّ از پسر و دختر با این فکر تربیت کرده اید که چگونه این اصل اساسی بهائی را قدر بدانند و در همۀ جوانب زندگی خود نمایان سازند. 

در سال ۱۲۹۰ شمسی، یعنی نزدیک به یکصد سال پیش، به تأسیس مدرسۀ دخترانۀ تربیت در طهران موفّق شدید و با تشویق روشنفکری و فراهم آوردن آموزش و پرورش برای دختران از هر طبقۀ اجتماعی، اثری مثبت و همیشگی بر جامعه باقی گذاشتید. زنان بهائی در نیم قرن گذشته پا به پای مردان در ادارۀ امور جامعۀ بهائی در سطوح محلّی، منطقه ای و ملّی با موفّقیّت کامل شرکت کرده اند. دیر زمانی است که به ریشه کن کردن بیسوادی در بین زنان زیر چهل سالِ جامعۀ خود موفّق شده اید.




ولی شما کاملاً آگاهید که نمیتوانید به دستآوردهای گذشتۀ خود در این زمینه قانع باشید بلکه باید برای غلبه یافتن بر آن سُنن فرهنگی که پیشرفت زنان را محدود میسازد همچنان به مساعی خود ادامه دهید. 

دستیابی کامل به هدف تساوی واقعی بین زن و مرد کار آسانی نیست و تقلیب و تغییر و تحوّلات همه جانبۀ لازم، هم برای مردان و هم برای زنان، امری بس دشوار است. بنابراین صمیمانه توصیه مینماییم که برای درک بیشتر و عمیقتر این اصل مهم به کوشش های خود ادامه دهید و سعی نمایید که آن را در زندگی خانوادگی و در حیات جامعۀ خود بیش از پیش منعکس سازید. به علاوه، با استفاده از تجربیّات خود، با دوستان و همسایگان و همکاران خویش در بارۀ چالشها و راه حلّ های مؤثّر در این مورد به گفت و گو پردازید و در پروژه هایی که چه از طرف دولت و چه از طرف سازمان های مدنی برای رسیدن به این هدف متعالی انجام میگیرد شرکت جویید.

بسیاری از هموطنان شریفتان خواهان تحقّق این اصل عمومی انسانی یعنی تساوی حقوق زن و مرد هستند و بدون شک از همراهی شما در فرایند یادگیریِ گام به گام برای رفع کلّیّۀ موانع موجود و تواندهی به زنان ایران برای مشارکت متساوی آنان در جمیع شئون و مجهودات بشری استقبال خواهند نمود. دعای قلبی این جمع در این میدان مهمّ خدمت رفیق راه شماست.


نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

هفت وادي - قوس نزول و صعود - مراتب سبعه خلقت

  هفت وادی  اثر حضرت بهاءاللّه ذکر الاسرار فی معارج الاسفار لمن یرید ان یسافر الی اللّه المقتدر الغفّار بسم اللّه الرّحمن الرّحیم الحمد للّه الّذی اظهر الوجود من العدم و رقم علی لوح الانسان من اسرار القدم و علّمه من البیان ما لا یعلم و جعله کتاباً مبیناً لمن آمن و استسلم و اشهده خلق کلّ شیئ فی هذا الزّمان المظلم الصّیلم و انطقه فی قطب البقآء علی اللّحن البدیع فی الهیکل المکرّم (مظاهر مقدسه) . لیشهد الکلّ فی نفسه بنفسه فی مقام تجلّی ربّه بانّه لا اله الّا هو و لیصل الکلّ بذلک الی ذروة الحقایق حتّی لا یشاهد احد شیئاً الّا و قد یری اللّه فیه. ای رؤیة تجلّیه المودعة فی حقایق الاشیآء والّا انّه تعالی منزّه من ان یشهد او یری «لا تدرکه الابصار و هو یدرک الابصار و هو اللّطیف الخبیر»  («بسم الله الرحمن الرحیم» بیان مبارکی است که آیه اول قرآن کریم نیز می باشد. شیخ احمد احسایی، حضرت باب و حضرت عبدالبهاء تفسیراتی بر آن نوشته اند. جناب دکتر نادر سعیدی در مقاله ای به مقایسه این تفسیرات پرداخته اند. مقاله دکتر سعیدی در این لینک قابل مطالعه می باشد: تفسير بسم الله الرحمن الرحيم . ویدیوی ...

الواح وصایا: نکته به نکته مو به مو

«حضرت عبدالبهآء در رتبه اولى مرکز و محور عهد و ميثاقِ بى مثيلِ حضرت بهاءالله، و اعلى صُنعِ يدِ عنايتش، و مرآتِ صافى انوارش، و مَثَلِ اعلاى تعاليم، و مبيّن ِمصون از خطاى آياتش، و جامع جميع کمالات و مظهر کلّيّۀ صفات و فضائل بهائى، و غصنِ اعظم منشعب از اصلِ قديم و غصن الامر و حقيقتِ مَن طاف حوله الاسماء، و مصدر و منشأ وحدت عالم انسانى و رايت صلح اعظم، و قمرِ سمآءِ اين شرع مقّدس بوده و ِالى الأبد خواهد بود. و نام معجز شيم عبدالبهآء - بنحو اتم و اکمل و احسن جامعِ جميعِ اين نعوت و اوصاف است. و اعظم از کل اين اسماء عنوان منيع «سرالله» است که حضرت بهآءالله در توصيف آن حضرت اختيار فرموده اند و با آنکه بهيچوجه اين خطاب نبايد عنوانِ رسالت آن حضرت قرار گيرد، مع الوصف حاکى از آن است که چگونه خصوصيّات و صفاتِ بشرى با فضائل و کمالاتِ الهى در نفس مقدس حضرت عبدالبهآء مجتمع و متّحد گشته است.» حضرت ولی امرالله، دور بهائی «عهد و ميثاق حضرت بهاءالله منبعث از ارادهء قاطعه و مشيّت نافذهء آن مظهر کلّيّهء الهيّه بوده که بنفسه المهيمنة علی الکائنات به تأسيس چنين ميثاق وثيق (بسیار محکم) اقدام فرمود. الواح وصايا...

کلمات مکنونه عربی و معادل آن به انگلیسی

الكلمات المكنونة العربيّة هُوَ البَهِيُّ الأَبْهى هذا ما نُزِّلَ مِنْ جَبَرُوتِ العِزَّةِ بِلِسانِ القُدْرَةِ وَالْقُوَّةِ عَلَى النَّبِيِّينَ مِنْ قَبْلُ. وَإِنَّا أَخَذْنا جَوَاهِرَهُ وَأَقْمَصْناهُ قَمِيصَ الاخْتِصارِ فَضْلاً عَلَى الأَحْبَارِ لِيُوفُوا بِعَهْدِ اللهِ وَيُؤَدُّوا أَمانَاتِهِ فِي أَنْفُسِهِمْ وَلِيَكُونُنَّ بِجَوْهَرِ التُّقَى فِي أَرْضِ الرُّوحِ مِنَ الفائِزِينَ. HE IS THE GLORY OF GLORIES THIS is that which hath descended from the realm of glory, uttered by the tongue of power and might, and revealed unto the Prophets of old. We have taken the inner essence thereof and clothed it in the garment of brevity, as a token of grace unto the righteous, that they may stand faithful unto the Covenant of God, may fulfill in their lives His trust, and in the realm of spirit obtain the gem of divine virtue.   يَا ابْنَ الرُّوحِ ۱ فِي أَوَّلِ القَوْلِ امْلِكْ قَلْباً جَيِّداً حَسَناً مُنيراً لِتَمْلِكَ مُلْكاً دائِماً باقِياً أَزَلاً قَدِيماً. O SON OF SPIRIT!  My f...