فهرست مطالب:
مختصری در مورد لوح انت الکافی و مقایسه اجمالی نسخ موجود با نسخه رسمی نفحات فضل جلد ۲
نصوص مبارکه در مورد شفا و مراجعه به طبیب حاذق
ریشه اسلامی اسماء حسنای الهی
جدول معنای فارسی و انگلیسی اسماء حسنی و صفات علیا در این لوح مبارک
نسخه لوح انت الکافی از نفحات فضل جلد ۲
مختصری در مورد لوح انت الکافی
لوح انت الکافی در عکا از قلم اعلی به زبان عربی نازل شده است. در اواخر این لوح مبارک، حضرت بهاءالله به زبان طالب شفا از حق مسئلت می فرمایند که : «بهذه الاسماء الحسنی الاعظم و بهذه الصفات العلیا الاکرم … تحفظ حامل هذه الورقه …». قبل از آنکه به واژه اسماء حسنی که ریشه اسلامی دارد بپردازیم، مطالب زیر در مورد لوح مبارک شایان اهمیت است.
در این لوح مبارک، ۱۱۴ اسم از اسماء الهی در قالب مسئلت از درگاه الهی و با مطلع «بک یا» آمده است. چرا که این مطلع ۳۸ مرتبه با ذکر سه اسم از اسماء و صفات الهی در این لوح آمده است. رقم ۱۱۴ برابر با سور قرآنی و ۱۹ ضربدر ۵ است.
ذکر مبارک «انت الکافی انت الشافی و انت الباقی» ۳۹ بار تکرار شده است. ۳۹ بار بواسطه ترجمه انگلیسی موجود در تارنمای کتابخانه مراجع بهائی که مطابق نسخه رسمی جزوه نفحات فضل است. یعنی با در نظر گرفتن مطلب مذکور، سه اسمِ کافی و شافی و باقی هر یک ۳۹ بار و یا جمعا ۱۱۷ بار در این قالب در لوح آمده اند. جمع ۳ رقم مزبور نیز ۹ می باشد.
لوح مبارک در نسخ قدیمی ادعیه حضرت محبوب با مطلع «بسم الله الامنع الاقدس الارفع الابهی» شروع می شود. در حالیکه در ترجمه انگلیسی که مطابق نسخه رسمی نفحات فضل است:
He is the Healer, the Sufficer, the Helper, the All-Forgiving, the All-Merciful
آمده است. یعنی: هو الشافی الکافی المعین الغفور الرحیم.
بسیاری از این اسمای حسنی و صفات علیا به صورت منفرد در لوح مبارک آمده اما در شش مورد حضرت بهاءالله از دو اسم از اسمای الهی بصورت ترکیبی استفاده فرموده اند. «ذکر الاعظم»، «اسم الاکرم » و »رسم الاقدم»، «ظاهر مستور»، «غائب مشهور» و «ناظر منظور» از این قبیل اسماء می باشند.
اگر اسماء الهی در مطلع و فقرات اسماء الهی در آخر لوح را به تعداد ارقام مذکور اضافه کنیم، تعداد اسماء ۲۵۱ اسم می شود. ۲۵۱ از مهرهای جمال مبارک بود. چرا که مطابق حروف ابجد ب=۲ ه=۵ و ا=۱می باشند. بهاء اسم اعظم الهی است.
نصوص مبارکه در مورد شفا و مراجعه به طبیب حاذق
نصوص زیر از کتاب گلزار تعالیم بهائی در مورد شفا را باید مورد توجه قرار داد:
حضرت بهاءالله در کتاب مستطاب اقدس ميفرمايند:
" اِذَا مَرِضْتُمْ اِرْجِعُوْا اِلَی الحُدَّاقِ مِنَ الاَطِبّاء اِنّا مَا رَفَعْنَا الاَسْبَابَ بَلْ اَثْبَتْنَاهَا مِنْ هَذَا القَلَمِ الَّذِي جَعَلَهُ اللّهُ مَطْلَعَ اَمْرِهِالمُشْرِقِ المُنِيْرِ" (K 113)
٢ - " لَاتَتْرُکِ الْعِلاجَ عِنْدَ الاِحْتِيَاجِ وَ دَعْهُ عِنْدَاسْتِقَامَةِ المَزَاج ".
(از لوح مبارک طبّ ص ٣-٢٢٢ مجموعه الواح حضرت بهاءالله)
٣- " قَابِلِ الاَمْرَاضَ بِالاَسْبابِ وَ هَذَا القَوْلُ فِي هَذَا البَابِ فَصْلُ الخِطَابِ " .
(لوح مبارک طبّ ص ٢٢٣ مجموعه الواح حضرت بهاءالله )
۴ - " لعمری الطبيب الذی شرب خمر حتی لقاوه شفاء و نفسه رحمة و رجاء قل تمسکوا به لاستقامة المزاج انه مويد من الله للعلاج ".
(از لوح مبارک طب ص ٥-٢٢٤ مجموعه الواح حضرت بهاءالله )
۵- " امر مبرم الهی آنکه بايد مريض بطبيب حاذق رجوع نمايد و آنچه بگويد بآن عمل کند ". (ص ٢٤٣ گنجينه حدود و احکام )
٦- " حکم الله آنکه مريض به تجويز اطبّاء بايد عمل نمايد ولکن حکيم بايد حاذق باشد در اينصورت آنچه امر کند بايد بآن عمل شود چه که حفظ انسان لدی اللّه از هرامری اعظم تر است . حقّ جَلّ جَلالُهُ عِلْم اَبدان را مقدّم داشته چه که در وجود و سلامتی آن اجرای احکام بر او لازم و واجب . دراين صورت سلامتی مقدّم بوده و خواهد بود ". (ص ١١-١٠ ج ٣ امر و خلق )
٧- " حاذقين اطبّا و جرّاحين آنچه بنمايند درباره مريض ممضی و مجری است ولکن بايد بطراز عدل مزيّن باشند اگر بحقّ عارف باشند البتّه اولی و احبّ است "
(ص ٤-٢٤٣ گنجينه حدود و احکام )
حضرت عبدالبهاء ميفرمايند :
١- " کلّ مأمور بمعالجه و متابعت حُکماء هستند. اين محض اطاعت امراللّه است والّا شافی خدا " . (ص ١٥٢ ج ١ منتخباتی ازمکاتيب ط آمريکا)
٢- " از رأی حکيم حاذق بنصّ مبارک نبايد خارج شد و مراجعت فرض ولو نفس مريض حکيم شهير بی نظير باشد . باری مقصود اينست که با مشورت حکيم بسيار حاذق محافظه صحّت فرمائيد ". (ص ١٥٣ ج ١ منتخباتی از مکاتيب ط آمريکا)
٣- " اسباب شفای امراض دو نوع است سبب جسمانی و سبب روحانی . امّا سبب جسمانی معالجه طبيبان و امّا سبب روحانی دعا و توّجه رحمانيان و هر دو را بايد بکار برد و تشبّث نمود . امراضی که بسبب عوارض جسمانی عارض گردد بدوای طبيبان معالجه شود و بعضی امراض که بسبب امور روحانی حاصل شود آن امراض باسباب روحانی زائل گردد مثلا امراضی که منبعث از احزان و خوف و تاثّرات عصبيّه حاصل گردد معالجه روحانی بيش از علاج جسمانی تأثير دارد . پس اين دو نوع معالجه را بايد مجری داشت هيچيک مانع از ديگری نيست ....".
(ص ١٤٨ج ١ منتخباتی از مکاتيب ط آمريکا)
٤- " ای امة اللّه مناجات هایی که بجهت طلب شفا صادر شده شامل شفای جسمانی و روحانی هر دو بوده. لهذا بجهت شفای روحانی و جسمانی، هر دو، تلاوت نمائيد اگر مريض را شفا مناسب و موافق، البته عنايت گردد. ولی بعضی از مريض ها شفا از برايشان سبب ضررهائی ديگر شود. اينست که حکمت اقتضای استجابت دعا ننمايد . ای امة اللّه قوّه روح القدس امراض جسمانی و روحانی هر دو را شفا دهد ". (ص ١٥٨ ج ١ منتخباتی از مکاتيب ط آمريکا)
و باطبّاء ميفرمايند :
٥- " در وقت معالجه توجّه بجمال مبارک کن و آنچه بر قلب القا ميشود مجری دار. مريضان را بفرح الهی و سرور روحانی معالجه نما دردمندان را درمان بشارت کبری ده و مجروحين را مرهم موهبت عظمی بخش . ببالين هر بيماری چون حاضر گردی سرور و فرح و شادمانی ده و بقوّه روحانی انجذابات رحمانی بخش . اين نَفس رحمانی حيات بخش عظم رميم است و محيی ارواح هر عليل و سقيم "٠
(ص ٨-١٤٧ ج ١ منتخبات مکاتيب ط آمريکا)
٦- "ای طبيب اديب … تو الحمداللّه که دو قوّه داری طبابت جسمانی و طبابت روحانی. و روحانيّات را نفوذی عظيم در عالَم جسمانی مثلا مريض را بشارتی ده و سرور و تسلّی ده و بوجد و طرب آر . بسيار واقع که آن سرور و فرح سبب شفای عاجل شد.... حال چون چنين است به دو قوّه معالجه نما. احساسات روحانيّه را درامراض عصبيّه تأثيری عجيب است "٠
(ص ١٤٧ ج ١ منتخباتی از مکاتيب ط آمريکا)
" و امّا سؤالی که نموده بوديد که باوجود تلاوت مناجات و قرائت دعای شفا چگونه اين نفوس وفات يافتند. بدانکه اين ادعيه و مناجات بجهت شفای از اجل معلّق است نه قضای محتوم و مبرم . زيرا اجل بردو قسم است اجل معلّق و اجل محتوم . اجل محتوم را تغيير و تبديلی نه و اگر چنين باشد که از برای هر مريض تلاوت مناجات شود شفا يابد ، ديگر نفسی ترک غالب عنصری نکند و از اين جهان بجهان ديگر صعود و ترقّی نفرمايد. زيرا هر وقت نفسی عليل گردد ترتيل مناجات ميشود و شفا يابد و اين مخالف حکمت بالغه الهيّه است. بلکه مقصد از طلب شفا اينست که از اجل معلّق محفوظ ماند و از قضای غير محتوم مصون گردد مثلاً ملاحظه نمائيد که اين سراج را مقداری معلوم از دُهن موجود و چون بسوزد دُهْن و تمام گردد يقيناً خاموش شود. از برای اين تغيير و تبديلی نه. ولکن ادعيه خيريّه و طلب شفا مانند زجاجست که اين سراج را از بادهای مخالف حفظ نمايد تا بقضای معلّق خاموش نگردد " ٠
( ص ٢٠ ج ٣ منتخباتی از مکاتيب حضرت عبدالبهاء )
ریشه اسلامی اسماء حسنی الهی
اسماء حسنی الهی ریشه اسلامی دارد و آگاهی به آنچه در قرآن و احادیث آمده است لازمه این گفتار است. مطالبی که در زیر می آید از ویکیپدیا است.
«ولله الاسماء الحسنی ...» فقره ای از آیه ۱۸۰ سوره اعراف به مضمون «و نامهای نیکو به خدا اختصاص دارد».
اسماء حُسنی یا نامهای نیکوی خداوند نامهایی هستند که در اسلام برای خداوند یگانه الله به کار رفته است. غالباً شمار این نامها را ۹۹ نام دانستهاند که بیشتر آن در قرآن آمدهاست، ولی برخی دیگر براین باورند شمار آنها بیش تر است.
نامهای خدا در قرآن مجموعهای از بیش از ۲۰۰ نام خداوند است که در قرآن ذکر شدهاند و اصطلاحاً، ۹۹ تای آن «به عربی: اسماء الحسنی» یا نامهای نیکوی خداوند خوانده میشوند. هر چند که تعداد نامهای خدا، در قرآن و سنت از ۹۹ عدد خیلی بیشتر هستند، ولی مسلمانان اعتقاد دارند که گروه برگزیدهای از نامها (نامهای نیکو)، تعدادشان ۹۹ عدد است.
از میان این ۹۹ نام، ۸۵ تای آن مستقیماً در قرآن ذکر شدهاست. اما تعدادی از این نامها مستقیماً در قرآن وجود ندارد یا مصدری از آن به کار گرفته شده باشد یا به شکل غیر مستقیم به صفتی اشاره شده باشد. بعضی از محققان با رجوع به احادیث تا ۲۰۰ مورد از این نامها را یافتهاند.
در احادیث از امام صادق روایت شدهاست:
«حق تعالی را نَود و نُه اسم میباشد که اگر کسی آنها را برشمارد، وارد بهشت میشود و آن اسامی از این قرار است: الله، الإله، الواحد، الأحد، الصّمد، الأوّل، الآخر، السّمیع، البصیر، القدیر، القاهر، العلی، الأعلی، الباقی، البدیع، الباریء، الأکرم، الظّاهر، الباطن، الحی، الحکیم، العلیم، الحلیم، الحفیظ، الحقّ، الحسیب، الحمید، الحَفِی، الرّبّ، الرّحمن، الرّحیم، الذّاری، الرّازق، الرّقیب، الرّؤوف، الرّائی، السّلام، المؤمن، المهیمن، العزیز، الجبّار، المتکبّر، السید، السبوح، الشهید، الصّادق، الصانع، الطّاهر، العدل، العَفُوّ، الغفور، الغنی، الغیاث، الفاطر، اَلفرد، الفتّاح، الفالق، القدیم، الملک، القدّوس، القوی، القریب، القیوم، القابض، الباسط، قاضی الحاجات، المجید، المولی، المنّان، المحیط، المبین، المقیت، المصوّر، الکریم، الکبیر، الکافی، کاشف الضّر، الوتر، النّور، الوهاب، النّاصر، الواسع، الودود، الهادی، الوفی، الوکیل، الوارث، البرّ، الباعث، التّواب، الجلیل، الجواد، الخبیر، الخالق، خیر النّاصرین، الدّیان، الشکور، العظیم، اللطیف، الشافی.»
اسماء حُسنی را به ۳ گروه بخش کردهاند:
اسماء جمالی (۵۵ نام)
اسماء جلالی (۲۲ نام)
اسماء مشترک (۲۲ نام)
اعتقاد بر این است که یکی از اسامی خدا که بر کسی دانسته نیست اسم اعظم است؛ و با بر زبان آوردن آن هر خواستهٔ گوینده برآورده خواهد شد. و نیز می توان اسم اعظم را به اشاره بر زبان آورد مثلاً: خدایا به اسم اعظمت از تو خواستارم ...
اقتباس از ویکی پدیا
جدول معانی فارسی و انگلیسی اسماء حسنی و صفات علیا
در جدول زیر، ستون اول مزین به اسماء حسنی و صفات علیایی است که در لوح انت الکافی نازل شده است. ستون دوم به معانی آنها به فارسی پرداخته و همچنین ترجمه انگلیسی آن اسم از نسخه موجود در تارنمای کتابخانه مراجع بهایی مرقوم شده است.
نظرات
ارسال یک نظر